bitch (فعل)شکایت کردنcomplain (فعل)شکایت کردن، غرولند کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردنrepine (فعل)شکایت کردن، ناراضی بودن
دردوختنمُشکیدندادخواهی و دادخواست کردن هم می شود، در دادگستریگله کردن، گلایه کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن، خرده گرفتناشتکازُک ، زُکیدن ، ژُکیدنزکگلگی کردننق زدننق نق کردنغز زدنغرغر کردنگله گذاریI'll sue youمن از دستت شکایت می کنم!نک و نال کردنشکایت کردن=گله گزاریشکایت داشتن=گله مند بودنمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)+ عکس و لینک