شکار شدن


    to be upset or disconcerted
    to be hunted

پیشنهاد کاربران

آزرده و خشمگین شدن/بر آشفتن/از ناملایمی یا طنز و کنایه ای به خشم آمدن و آزرده شدن/بور شدن.
در کمند افتادن ؛ در کمند واقع شدن. گرفتار شدن. شکار شدن :
هر که را با دلستانی عیش می افتد زمانی
گو غنیمت دان که نادر در کمند افتد شکاری.
سعدی.

بپرس