شوی

/Suy/

    husband

مترادف ها

husband (اسم)
کشاورز، مرد، شوهر، شوی، گیاه پرطاقت

پیشنهاد کاربران

شوی = با سکون تلفظ کردن و
درزبان لکی وکردی به معنای //پیراهن //است .
شوی =به کسر ش
درزبان فاخرلکی به معنای //شبه و بختک , آنچه که درشب وهنگام خواب ، آدمی را خواب زده و آزرده می کند //است .
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
شویشویشویشوی
شوی=بریان، کباب، بلال
شِوی ( shevi ) در گویش خوانساری به معنای پیراهن به کار میرود.
شوی ( Ş�y ) :در زبان ترکی به معنی نان خامه ای
شَوَى: اطراف بدن مانند دست، پا، سر، و نیز پوست سر . مفرد آن شواة است.
شوی:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شوی " می نویسد : ( ( شوی در پهلوی در همین ریخت بکار می رفته است. در این زبان ، شوی یا شوهر مرگ mērag و گادار gādār نیز خوانده می شده است . " مرگ " ، در ریخت " میره " در گویش های بومی هنوز کاربرد دارد . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( پدر بد ترا و مرا نیک شوی
نبد روز روشن مرا جز بدوی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 301. )

در گویش تاتی به پیرآهن شَوی میگویند.