شوک=فردی که پاقدمش شگون ندارد، نامیمون، نامبارک. . . . . . فردی که با ورود او باید منتظر حوادث ناگواری بود
شوک در یکی از لهجه های گویش بختیاری از مناطق دیناران و روگر اردل به معنی نحس ناخوش یمن میباشد وبعضی جاها که جغد معنیش میکنند همان معنی نحس را میدهد
تکانه / شوک با بدیده گرفتن این سخن باریک و پاکیزه ( نکته ) که زبان یا باریک تر: گویش های لری بسیار کم تر از گویش های جاهای دیگر ایران از یورش های تاریخی بیابانگردان تازی و مغول و تاتار و ترک های آسیای میانی آسیب دیده، یادداشت شایان درنگ �واژگان لُری� در بالا، نشانه ای از همریشه بودن واژه ی �شوک� با گویش های همانند آن در زبان های ایرانی ( دستکم در زبان های ایران باختری ) است و می توان آن را همینگونه بکار برد. ... [مشاهده متن کامل]
در گفتار لری : فعل شوکیدن یا شوکاندن یا شوکنیدن ( لری ) بسیار بکار می رود. به مَنای ناگهانی ترساندن و یا دور کردن و راندن کسی یا چیزی. ( شوکه کردن ( فارسی ) ) در مثل : شوکیدم ( شوکنیدم ) به اسب ها و اسب ها هم رَم کردند. بِشوکا ( بِشوکنا، بِشوک ) به مرغ ها که دور و بر خانه نیایند.