شور خواستن و شوق رسیدن
در موسیقی شور در آفریدن و شوق در اجرا
در رقص شور در حرکت و شوق در هماهنگی
در آواز شور در احساس و شوق در بیان.
در نقاشی و مجسمه سازی: شور در ایده پردازی، شوق در آفریدن اثر
... [مشاهده متن کامل]
در شعر و ادبیات: شور در تخیل، شوق در نگارش و بیان.
در مدیتیشن: شور در شروع تمرین، شوق در رسیدن به آرامش و آگاهی.
در نیایش: شور برقراری ارتباط عمیق، شوق نزدیک شدن
شوق: حالت روانی تندی که یا ناگهانی یا با رخدادی یا دیدن یا شنیدن چیزی پیدا شده و انگیزاننده برای انجام دادن کاری است.
( https://www. cnrtl. fr/definition/ferveur )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
هاز ( پهلوی )
پایس pāyos ( مانوی: payos )
سلیم
شوق: آرزو، آرزوی
شوق کلمه ای عربی است و هیچ ربطی به زبان دری نداره
در زبان دری اصلا حرف ق وجود نداره
درخوش. [دَ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) شوق. اشتیاق. ( برهان ) ( آنندراج ) . خواهش. آرزو. میل. محبت. ( ناظم الاطباء ) .
انگیزش
با گواه گرفتن آنچه ایرزاد در این باره واکاویده، می توان واژه ی انگیزش را نیز چون یکی از برابرهای واژه ی کژ و کوله شده ی �شوق� پیشنهاد نمود؛ برای نمونه، بجای �شور و شوق� می توان گفت و نوشت:
شور و انگیزش
شوق
هیجان - خوش حالی
one's liking for sth/someone
شور ، اشتیاق، علاقه
شوق
واژه ای پارسی که اَربیده شده و هم ریشه با واژه ی اروپایی " شوک " است .
مینه : به گیزش ، هَرکِش/ اَرکِش ( تَحَرُک ) ، اَنگیزش دَرآوردن که این کار مایه ( باعث ) شور در پَرد ( فَرد ) میشود .
ولی واژه های : اِشتیاق ، مُشتاق ، مُشَوِق ، تَشویق. . . بر پایه دستور واژه سازی اَرَبی بَرساخته شده اند.
... [مشاهده متن کامل]
در پارسی می توان این واژه را بازسازی و نوسازی کرد :
شوغ ، شوغیدن ، شوغاندن
نکته : وات " ق " یک وات دو سدایی است که در آن به همراه " ق " حرف " خ " هم لَفزیده می شود.
اشتیاق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)