شهود

/Sohud/

    intuition
    witnessing
    presence

فارسی به انگلیسی

شهود و مدارک ارائه شده در دادگاه
states evidence

شهود و مدارک ارائه شده در دادگاه جنایی
kings evidence, queens evidence

مترادف ها

intuition (اسم)
فراست، بصیرت، کشف، بینش، شهود، درک مستقیم، دریافت ناگهانی

پیشنهاد کاربران

صدای درون=شهود
. . .
شهود
" سَهیستَن" با بُن کنونیِ " سَه" در زبانِ پارسیِ میانی - پهلوی به چمِ " به نظر آمدن، نمایان شدن" بوده است. این کارواژه در زبانِ پارسیِ کُنونی به دیسه یِ " سَهِستَن" در آمده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

تکواژهایِ کارواژه یِ " سَهِستَن":
1 - سَه:
"سَه" از کارواژه یِ " سَهستَن"، برآمده از واژه هایِ " سَد ( پارسیِ کُهن ) ، سَند ( اوستایی ) " بوده است.
" سَد/سَند" به چمهای زیر بوده اند:
1. 1 - نمایان شدن، پدیدار شدن
2. 1 - دیده شدن
3. 1 - به نظر آمدن، به نظر رسیدن، به نظر می رسد ( که ) - ، انگار ( که ) -
نمونه:به نظر می رسد ( =انگار ) که آنها دارند کتک ( ضربه ) می زنند، ( ولی ) آنها نمی زنند.
4. 1 - جلوه کردن، به نظر رسیدن، ظاهر شدن، نمودار شدن، نمود یافتن
نمونه: ( زیاد ) بنظر نمی رسد که چه کاری توسط من انجام شده است.
5. 1 - به نظر می رسد - ، اینطور به نظر می آید - ، ( برایِ او ) انگار اینگونه است ( که ) - ، برای او باورکردنی است ( که ) -
6. 1 - پَسَند آمدن یا مورد پسند بودن، ( چیزی ) به دل نشستن، خوشایند بودن یاخوش آمدن
2 - "ستَن"
نشانه یِ مصدریِ " ستَن"
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته1:
چنانکه از فرتورِ زیر پیداست، mp. sahet: videtur نشاندهنده یِ این است که:
در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " سَهیت" به چمِ " به نظر می رسد، به نظر می آید" بوده است.
( mp کوتاه شده یِ "پارسی میانه" است. )
نکته2:
در اوستایی واژه یِ " سَذا" به چمهایِ
1 - " ظهورِ، پدیدار شدنِ، برآمدنِ، طلوعِ تودگانِ ( =اجرامِ ) درخشانِ آسمانی"
2 - خوشآیندی ( خوش آمدن ) ، دلپسندی، خُرسندی ( رضایتمندی )
بوده است. چنانکه در یکی از فرتورهای زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " سَذا" را برابرِ " Aufgehen" دانسته است که در زبانِ آلمانی به چمِ " برآمدنِ ( خورشیدو. . . ) " است ولی در نبیگِ " فرهنگ واژه های اوستا" این واژه به نادرستی به چمِ " فرورونده، غروب کننده" آمده است؛به هر روی این واژه با " نمایان شدن" پیوند دارد که "برآمدَن" را به روشنی بازنمایی می کند.
نکته 3:
چنانکه روشن است، "سَند/سَد" با واژه یِ " پَسَند" در پارسی نیز همریشه هستند.
نکته 4:
واژگانِ "videri، videtur " با واژه یِ " video" همریشه هستند. ازآنجایی که واژگانِ " سَد، سَند" با " videri " و واژه یِ پارسیِ میانه یِ " سَهیت" با "videtur" هممعنا می باشند، پس به آسانی می توان برابری درخور از کارواژه یِ " سَهِستَن" برای " video ویدئو" پیدا نمود.
نکته 5:
واژگانِ " شاهد، شهید، شهود، مشهود و. . . " در زبانِ عربی از ریشه یِ " شَهِدَ" هستند که خودِ " شَهِدَ" برگرفته از واژه یِ " سَهیت" و " سهیستَن" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است. ( دگرگونیِ آواییِ ( س/ش ) در زبانها رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
ولی باید بدانیم که در زبانِ پارسی نبایست واژگان بر وزنهای عربی بکار روند؛چراکه در زبانِ پارسی تکواژها فروشکافته نمی شوند ولی در عربی چنین هست.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها ( references ) :
1 - رویه هایِ 1395 و 1409 از نبیگِ " فرهنگِ واژه هایِ اوستا"
2 - بخشِ 1559 و 1560 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ زبانِ ایرانیِ باستان" نوشته یِ "کریستین بارتولومه"

شهودشهود
ادراک ناگهانی…. با ماورا الطبیعه به هیچ وجه ربطی ندارد. بر عکس آن که تصویر بالا القا می کند.
دل آگاهی
جان آگاهی
دلدانی
جاندانی
شهود به معنی حضور است ، حضوری که توأم با همکاری و مشورت بوده باشد .
شهودی
شهود یک قدرت درونی الهامی است که نام های مختلفی از جمله حس ششم, راهنمای درون, استاد درون, صدای الهامی و . . . دارد در واقع شهود به این معنی است که یک صدای درونی که همیشه همراه توست و با ریاضت بدست میاید
...
[مشاهده متن کامل]
تو را در همه امور راهنمایی میدهد میشه گفت علم لدنی هم که علمی الهامیست از قدرت شهود بدست میاید و قرار دهنده این قدرت در درون انسان, خداست. در عربی میشه گفت نزدیک ترین کلمه به شهود کلمه الحدس است

شُهَّد = گواهان ، شاهدان
شهود= سُهِش
شهود گرایی= سهش گرایی
شهود کردن= سُهِشتن یا سوهشتن که به چم احساسی شدن نیز می باشد. و همچنین سُهیدن.
واژه شهود خود از این واژه برگرفته شده است.

دیدن، امر تدریجی و گام به گام حاصل میشود. از طریق دل ب دست میاد، مخصوص عارفان و سالکان، معرفتی بی واسطه، نیازمند سیر و سلوک و تهذیب نفس ( پاکی درون ) است
سهود=حس ششم
در روانشناسی و بحث مدیوم از شهود با نام های متعددی از جمله خرد، صدای درونی، ندای قلب، راهنمای درونی، استاد درون و… یاد می شود. و به طور کلی یعنی دیدن بی آلایش و انباز ، اکتساب و ادراک دانش بدون نیاز به اثبات و اکتشاف بدون استدلال
دل آگاهی
شهود یعنی دیدن خالص ، دیدن بدون واسطه ، دیدن بدون محدودیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس