شهوت

/Sahvat/

    concupiscence
    desire
    eros
    lewdness
    lust
    passion
    sexuality
    inordinate desire or appetite

فارسی به انگلیسی

شهوت افزا
aphrodisiac

شهوت امیز
libidinous, lustful, carnal

شهوت انگیز
lurid, amatory, delectable, erotic, lascivious, luscious, prurient, sensual, sultry, voluptuous, warm, sexy, provocative, raunchy, sensuously, exciting lust, aphrodisiac, nubile

شهوت انگیزانه
sensuously

شهوت انگیزی
eroticism, prurience, raunchiness, titilation, voluptuousness, oomph, sexiness

شهوت پرست
lecherous, lustful, satyr, sensual, sensualist, lascivious

شهوت پرستانه
lecherous

شهوت پرستی
lechery, lubricious, sensualism, sensuality, voluptuousness, lasciviousness

شهوت جنسی
libido

شهوت ران
lecherous, lewd, loose, incontinent, lustful, luxurious, voluptuary, warm, sensual, voluptuous, libidinous

شهوت رانی
debauch, debauchery, lechery, sensuality

شهوت زا
erogenous, erotic

شهوت زایی
eroticism

شهوت زده
hot, ruttish

شهوت گرایی
sensualism

شهوت کلام
diffusion

شهوت کلام داشتن
verbalize

مترادف ها

flesh (اسم)
حیوانیت، جسم، تن، گوشت، شهوت، جسمانیت، مغز میوه

lust (اسم)
هوس، شهوت، حرص واز

carnality (اسم)
نفس اماره، شهوت، شهوانیت

rut (اسم)
عادت، اثر، گرمی، خط، شهوت، روش، رد جاده، خط شیار

concupiscence (اسم)
هوس، شهوت

پیشنهاد کاربران

بالاترین شهوت چیست؟
بیشتر سلاطین در دنیا از ایران تا عثمانی . . . برای حکومت عزیزترین یاران و فرزندان خود را کشته اند هیچ شهوتی بالاتر از مقام و منصب نبست
با تصفیه خونین درون حکومتها زمینه نابودی هر حکومتی گام به گام جلوتر رفته است . شاه صفی صفوی بهترین یار و سردار خود امامقلی خان� را کشت یا� فتحعلی شاه و محمد شاه و ناصرالدین بهترین وزرای عصر خویش به ترتیب� حاج ابراهیم خان کلانتر ، قائم مقام فراهانی و امیر کبیر را به قتل رسانند .
...
[مشاهده متن کامل]

کور کردن و به زندان انداختن در همه سلسله ها عادی بود�� علیقلی خان برادر زاده نادر همه فرزندان نادر را کشت و از میان آنان فقط شاهرخ نابینا باقی ماند
پسر، پدر را کشته مانند شیرویه که خسروپرویز را کشت� برادر ، برادر را کشته مانند شاه طهماسب صفوی که القاص میرزا مدعی حکومت را کشت یا آقامحمدخان قاجار ، برادرش جعفرخان� را کشت.
یا شاه اسماعیل دوم که برادران ( چهار نفر ) و عموهای خود را کشت ،
رضا ضحاکی راحت. مدرس و دبیر تاریخ

♦️⭐️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_eroticize
یا #to_erotize به معنای کیفیتِ شهوانی به کسی یا چیزی بخشیدن؛ با احساسِ شهوت آغشتن؛ و جُزین
ا↙️
#ورنادن ( vern. �d. an ) 👈 وِر ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - var به معنای �برگزیدن� ) ن ( حرفِ میانجی ) - - ادن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ وِرنادن می شود: وِرنای . ( بسنجید با: گشادن —� گشای . )
▪️مثال:
۱ - برخی بر این باورند که هرزه نگاری بی اخلاقی را می وِرنایَد ( شهوانی و خواستنی می کند. )
۲ - شیوه ی کنونیِ سکس خواهی می رود تا هم غلبه جویی و هم زیردست بودن را بِوِرنایَد ( شهوانی و جذاب کند. )
🔺توجه:
🔹 #eroticization
🔹 #ورنایش ( وِرنایِش )
یا: #ورناسازی ( وِرناسازی )
▪️مثال:
آن فیلم از هر فرصتی برای وِرنایشِ ( شهوانی نماییِ، شهوانی سازیِ ) تنِ مرد استفاده کرده بود.
🔸 #eros الهه یا دیوِ شهوت ( موداشناسیِ یونانی ) ، میلِ سکسی
🔸 #ورنا ( vern� )
یا: #ورن ( varan )
▪️مثال:
بیشترِ ترانه ها و فیلم های عاشقانه درباره ی وِرنا ( خواستِ سکس و شهوت ) هستند، نه عشق.
🔹 #erotic ( al ) آنچه به شهوت مربوط است.
🔹 #ورنایی ( وِرنایی )
▪️مثال:
شاید بهتر باشد بحث را از اثرِ انقلابِ جنسی بر سینمای وِرنایی ( سکسی و شهوانی ) آغاز کنیم.
🔸 #erotically
🔸 #ورنایانه ( وِرنایانه )
یا: #ورناوار
▪️مثال:
آن ها یک جریمه ی سنگینِ نقدی و تا ده سال زندان برای کسانی که وِرنایانه ( شهوت انگیز ) در مکان های عمومی برقصند وضع کردند.
🔹 #erotica هر نوع هنری که می تواند پاسخ شهوانی یا ورنایی برانگیزد.
🔹 #ورنانگاره ( وِرنانِگاره )
▪️مثال:
او وقتی در و دیوارِ اتاقِ دخترش را آکنده از وِرنانِگاره یافت از هوش رفت.
🔸 #eroticism
🔸 #ورناگرایی ( وِرناگرایی )
یا: #ورنایش ( وِرنایِش )
▪️مثال:
بر ما آشکار نیست که وقتی وِرناگرایی ( ورنایِش، شهوت محوری ) به سپهرِ همگانی کشیده شود ویژگی های جامعه ی انسانی چگونه خواهد بود.
🔹 #homoeroticism
🔹 #هم ورنایش ( شهوت مندی به هم جنس )
🔸 #homoerotic
🔸 #هم ورنایشی
🔹 #autoeroticism
🔹 #خودورنایش ( شهوت مندی به خود )
🔸 #autoerotic
🔸 #خودورنایشی
🔹 #erogenous صفتِ جاهای شهوت زای بدن
🔹 #ورنازا
یا: #ورنایش زا
🔸 #to_de_eroticize
🔸 #واورنادن ( واوِرنادَن )
یا: #ناورنادن ( ناوِرنادن )
یا: #ورنا_زدودن ( وِرنا زُدودن )
🔹 #de_eroticization
🔹 #واورنایش ( واوِرنایِش )
یا: #ناورنایش ( ناوِرنایش )
یا: #ورنازدایی ( وِرنازُدایی )
▪️مثال:
زن وشوهرها گاه با واوِرنایشِ ( وِرنازُداییِ ، سکس زداییِ ، شهوت زداییِ ) رابطه ی خود شمارِ هم آغوشیِ خود را در پایین ترین حد نگه می دارند.
🔸 هم ریشه های دیگرِ #ورنادن ، #ورنا ، #ورنایش و #ورناگرایی در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 برگزیدنی، خواستنی ➖ - vairya
فارسی میانه ( ؟ ) 👈 شهوت ➖ waran ( وزیدگیهای زادسپرم )
فارسی 👈 ویر ( هوسِ شدید ) ، ویار
فارسی ( ؟ ) 👈 وَرَن �دیوی که او شهوت غالب کند. � ( بروید به فرهنگ روایت دینی، منوچهر سنجانا )
سیستانی 👈 میل، هوس ➖ vīr
دوانی 👈 میل، علاقه ➖ vir
🔺 نکته:
واژه های ویر و وَرَن در فارسی ممکن است با واژه ی eros در زبان یونانی هم ریشه باشند.

🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

علاقه زیاد به چیزی
کلمه ی شهوت از دو بخش شه و وت تشکیل شده،
در زبان سانسکریت شه به معنی نگهبان، و وت به معنی محفظه، جلد یا صومعه می باشد
در این ترکیب معنی و مفهوم شهوت میتواند نگهبان محفظه برداشت شود، .
و اگر تن را محفظه ای که روح برای ارتباط با جهان مادی در آن قرار میگیرد در نظر بگیریم شهوت میتواند مودت و مهری قلمداد شود که پاینده ی اتصال و ارتباط و ماندگاری روح در جسم است ،
...
[مشاهده متن کامل]

در این ترتیب مفهوم شهوت میتواند نیرویی باشد که انرژی روح را در جهت ماده به کار میگیرد. . .

شهوت: کشش طبیعی بسیار شدید که با چیره شدن بر خرد، انسان را به سوی دستیابی به چیزهای لذت بخش مادی یا معنوی می کشاند. ( https://www. cnrtl. fr/definition/concupiscence ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پرمود parmud ( سنسکریت: pramud )
آژ āž ( اوستایی ) .
میل و هوس غریزه ای
شَهوَت: ١. تَنکامگی، زنبارگی، مردبارگی، آمیزشجویی، آمیزشخواهی، آمیزشرانی، آمیزشپرستی، تَنجویی، آرزویِ جنسی، کامجویی ٢. فزونخواهی، افزونخواهی ٣. آزمندی ۴. خواهان بودن، خواستار شدن، نیازمند بودن، نیاز داشتن
کامخواهی
واژه شهوت
معادل ابجد 711
تعداد حروف 4
تلفظ šahvat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: شهوة، جمع: شَهَوات]
مختصات ( شَ وَ ) [ ع . شهوة ] ( اِ. )
آواشناسی Sahvat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
خواهش نفس
میل و رغبت به درک چیزی
شهوت از اشتهاء گرفته شده
فقط شهوت جنسی مراد نیست
شهوت جنسی یک نوع اشتهاء هست
اشتهاء به غذا/ورزش/رانندگی و . . .
شهوت از اشتهاء گرفته شده و انواع مختلف دارد ولی متاسفانه هر وقت بحثی از شهوت میشود فکر اکثر مردم میره روی رشهوت جنسی ( در حالی که شهوت جنسی فقط یک نوع اشتهاءهست )
اشتهاء به غذا
اشتهاء به ورزش
اشتهاء به رانندگی
اشتهاء به شنا و . . .
شَهوَتیدن.
شَهوَتاندن کسی.
قوه ٔ باه
شهوت به معنای خواستن است
کامدل پرست
کامدل
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
شَنکا ( سنسکریت )
آژ ( اوستایی )
اَبیلاش ( سنسکریت: اَبیلاشَ )
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: وَرَن Varan ( پهلوى: شهوت، دیو شهوت ) ، تنکامگى Tankamegi ( پهلوى: تنکامَکیهْ: شهوت، شهوت پرستى ) ، آزورى Azvari ( پهلوى: حرص ، ولع ، شهوت ) ، آزکامى Azkami ( پهلوى: آزکامیهْ : حرص ، شهوت ) ، آزچهرپَتِشىAzchehrpateshi
...
[مشاهده متن کامل]

( پهلوى: آزچیهْرپَتِشیهْ : اسارت روح در حرص و شهوت و سادیسم ) ، شَنْکا ( سانسکریت: شهوت ) ، آژ Azh ( اوستایى: حرص و شهوت ) ، آبیلاش Abilash ( سانسکریت: شهوت ) وَرَنیک Varanik ( پهلوى: شهوانى ) وَرَنیکى Varaniki ( پهلوى: وَرَنیکیهْ : شهوانیت ) ، آزکامیک Azkamik ( پهلوى:
شهوانى، حرصى ) ، آزکامیکى Azkamiki ( پهلوى: آزکامیکیهْ : شهوانیت ، طماعیّت ) سپارش مى شود بجاى شهوت پرست ، شهوتران ، شهوت آلود ، شهوت پرور ، شهوت آمیز ، شهوت کُش بگویید و بنویسید : وَرَن پرست ، وَرَن ران ، وَرَن آلود ، وَرَن پرور ، وَرَن آمیز ، وَرَن کُش آژپرست
، آژران ، آژآلود ، آژپرور، آژآمیز، آژکُش

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس