شهرستان

/SahrestAn/

    division
    province

فارسی به انگلیسی

شهرستان ها
provinces

مترادف ها

parish (اسم)
قصبه، بخش، شهر، شهرستان، محله، اهل محله، بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا

county (اسم)
بخش، شهرستان

township (اسم)
شهرستان، ساکنین قصبه یاشهرستان

eparchy (اسم)
شهرستان، استان

پیشنهاد کاربران

یک پست فطرت نگفته شهرستان به چند تکه وخیابان وکوچه وچقدر جمعیت وچه امکاناتی گفته میشه تهران هم با ۱۶ میلیون شهرستانه ممد آباد هم با ۱۶ هزار لات ولوت وپوش وپهن گاو وگوسفند شهرستانه
منبع عکس. فرهنگ عمید
واژه شهرستان
معادل ابجد 1016
تعداد حروف 7
تلفظ šahrestān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: šahrastān]
مختصات ( شَ رِ ) [ په . ] ( اِمر. )
آواشناسی SahrestAn
...
[مشاهده متن کامل]

الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

شهرستان
شارستان
شهربزرگ با اطراف آن
Province
County
شهرستان / SahrestAn /
مترادف شهرستان: بلد، شهر، کوره، مدینه، ولایت
متضاد شهرستان: دهستان
من ازین دونان شهرستان نیم
خاطر پر درد کوهستانیم
نیما یوشیج
County
بلد، شهر، کوره، مدینه، ولایت

Small city

varamin is on of the counties of tehran Province
you can give more examples by yourself I'm you can do it
Province استان
county استان
enjoy
شهری است که در استان خودش مشهور است و از شهر بزرگ تر است شهرستان دارای فرمانداری و بخشداری است ولی شهر چه بسا بخشدار هم نداشته باشد و لی اکنون اکثر شهر ها بخش هم می باشد و مسئول کل امور ان بخشداری است البته شهرهایی زیاد است که شهردار دارد ولی هنوز بخشدار ندارد چون در تقسیمات کشوری هنوز بخش نمی باشد
ولایت
Province معنای دقیق تری برای شهرستان هست
شهر میشه town
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس