شهادت

/SahAdat/

    attestation
    testament
    testimony
    martyrdom
    evidence
    witness

فارسی به انگلیسی

شهادت دادن
affirm, attest, certify, testify, witness, to witness, to bear witness(to), to give evidence(of), to profess(ones faith)

شهادت دادن به طور رسمی
depose

شهادت دادن در دادگاه با ادای سوگند
swear

شهادت دروغ
perjury

شهادت دروغ دادن
perjure, forswear

شهادت گاه
scene or site of martydom

شهادت مذهبی
confession

شهادت نامه
passional, passionary, certificate

شهادت نامه نویس
affiant

مترادف ها

certification (اسم)
تصدیق، گواهی، شهادت

confirmation (اسم)
تاکید، تصدیق، تایید، شهادت، تثبیت، ابرام، استقرار

evidence (اسم)
سند، گواهی، شهادت، مدرک، سراغ، گواه

testimony (اسم)
تصدیق، اظهار، گواهی، شهادت، مدرک، دلیل

attestation (اسم)
تحلیف، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء

witness (اسم)
شاهد، گواهی، شهادت، مدرک، گواه

testimonial (اسم)
شاهد، گواهی نامه، شهادت، جایزه، پاداش، رضایت نامه، تصدیق نامه، سفارش وتوصیه

martyrdom (اسم)
شهادت

پیشنهاد کاربران

شهادت ( کشته شدن در راه یک آرمان ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پرنیبرانیگ parnibrānig ( پارتی ) .
شهادت ( گواهی ) : همتای پارسی این است:
ویگاهیف vigāhif ( پارتی: vigāhift )
معنی نزدیک گواه
شَهادت : علت فوت تو
شُهادت : شُهُد تو
شَهادَت: ١. جانباختگی ٢. گواهی، گواهیدهی، گواهی دادن
جانگواهی
حضرت ایت الله العظمی سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب می فرمایند :
شهادت عزتی ابدی است
Testify
Martyrdom
Witness
Attestation
Testimony
همشون میشن شهادت
ولی اونیکه فرد شهید میشه و به درجه ی شهادت نائل میشه رو Martyrdom فقط میتونه معنا کنه. بقیه رو نمیشه با اون معنی استفاده کرد
جانگواهی: با جانش به خداوند گواه می دهد
گواهی

بپرس