شنگول

/Sangul/

    cheerful
    frisky
    frolicker
    frolicsome
    high-spirited y
    jocosely
    jocund
    jolly
    light
    lively
    merry
    high-spirited
    jaunty
    perky
    rollicking
    sprightly
    tipsy
    chuffed
    tiddly
    expansive
    gay
    sportful

فارسی به انگلیسی

شنگول شدن
cheer

شنگول کردن
cheer

مترادف ها

cosh (صفت)
دوستانه، شنگول، گرم و نرم و راحت

sprightly (صفت)
چالاک، سرزنده، خوشحال، سرحال، شنگول، با نشاط

sappy (صفت)
ضعیف، شنگول، مرطوب

frisky (صفت)
چابک، چالاک، شنگول، با نشاط، شاد و خرم، جست وخیز کنان

mirthful (صفت)
خوشحال، شنگول، شاد و خرم

پیشنهاد کاربران

شنگار ؛ از آنجایی که کلمات دارای علم و حکمت و بار معنایی منطبق با عالم واقع را در خود دارند مانند کلمه ی ضعفران یا زعفران که خاصیت ضعف رانی و شادی آور دارد کلمه ی شنگار نیز که نام گیاهی از تیره ی گل گاوزبان می باشد که خاصیت آرامبخش و شادی آور دارد. کلمه ی شنگار از ترکیب دو کلمه ی شنگ و آر شکل گرفته است که شنگ به معنی شادی و آر به معنی انرژی دارای معنا و مفهوم می باشد. درک بهتر این مطلب مرتبط با توضیح مطلب زیر؛
...
[مشاهده متن کامل]

الم شنگه ؛ شلوغی و سروصدای زیاد که از شادی و هیجان ایجاد شده باشد، داد و قال همراه با شادی، کلمه ی شنگ در اصطلاح الم شنگه مرتبط با اصطلاح شوخ و شنگ و شاد و شنگول می باشد.
شرنگ ؛ افزونه ی حرف ( ر ) در میان کلمه ی شنگ با ذات تکرار گونه و مستمری که در معنا و مفهوم کلمات ایجاد می کند اشاره به یک خنده ی صدادار و شادی مستمر دارد. اصطلاح شرنگ شرنگ کردن سکه های پول یا دستبند پابندهای زینتی زنانه که دارای پولکی هایی می باشد و به هنگام رقص این صدای شرنگ شرنگ نمودن ایجاد می شود مُؤَیّد این مطلب می باشد.
البته این اصطلاح شَرَنگ در مورد سکه های پول چون حرف ( ش ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ج ) می باشد کلمه ی شَرَنگ با تغییر ریخت جَرَنگ یا جیرینگ جیرینگ رایج تر می باشد.

شاد و مسرور
شنگول کلمه ای تورکی است که از دو جزو شن به معنی شادی و گول یعنی خندیدن تشکیل یافته و با هم یعنی شاد و خندان و عینا و به همین معنی وارد فارسی شده است ضمنا در داستان آزربایجانی شنگول منگول هم یکی از بز عاله هاست
شنگول یک واژه ی تورکیست به معنای همیشه سرخوشو خندان
معنای واژه شهزاده کیانی یا شاگلی است وهم نام قومی است که توسط حکومت گرگ ها بلعیده شدو بعدها در خدمت گرگ ها نام . . . بخود گرفت بنقل از شهنامه شرفنامه مهروی اثر نوپوره ( نبیره ) برحق خاندان شرف
شادی که همه ی بدن را در بَر گرفته است= شَن گول.
کیفور
در اصطلاح عامیا به فردی بگویند که یک نوع سرخوشی کاذب دارد یعنی حقیقت هارا نمیبیند و خود را به خریت زده است، سرمست و خوشحال
شنگول در اصل ( جان. ؛ گول ) فارسی از ترکیب ( جان ) به معنی روح و روان و ( گول ) به معنی ( غفلت ) درست ؛ ورویهم یعنی کسی که از نظر روانی غافل واز خود بیخود شده است
نام یک شخصیت در داستان ایرانی