شناور ساختن


    to(cause to) float

مترادف ها

buoy (فعل)
روی آب نگاهداشتن، شناور ساختن

float (فعل)
شناور ساختن، شناور شدن، شناور بودن، روی آب ایستادن

پیشنهاد کاربران

بپرس