شناسایی

/SenAsAyi/

    acquaintance
    definition
    detection
    identification
    knowledge
    publicity
    recognition
    reconnaissance

فارسی به انگلیسی

شناسایی از دور
nodding acquaintance

شناسایی داشتن
acquaint

شناسایی کردن
identify, reconnoiter, type

مترادف ها

identity (اسم)
تطابق، نهاد، شخصیت، شناسایی، عینیت، اصلیت، هویت

recognition (اسم)
تشخیص، شناخت، شناسایی، به رسمیت شناختن، بازشناسی، بازشناخت

cognizance (اسم)
اگاهی، ادراک، شناسایی، تصدیق ضمنی

identification (اسم)
تطبیق، تمیز، شناسایی، تعیین هویت

reconnaissance (اسم)
شناسایی، اکتشاف، بازدید مقدماتی

exploration (اسم)
شناسایی، اکتشاف، سیاحت اکتشافی، استکشاف

پیشنهاد کاربران

شناسایی: ۱ - شناسایی ماهیت کسی ۲ - شناسایی ماهیت چیری
Reconnaissance
identify problems
identify mistakes
تشخیص
شناسایی ( reconnaissance ) : [اصطلاح کوهنوردی]برنامه کوهنوردی یا منطقه گردی با هدف بررسی امکان صعود یا مسیر یابی
منبع https://sporton. ir

بپرس