دیکشنری
مترجم
بپرس
شناساندن
to make known
introduce
acquaint
excuse
familiarize
headline
popularize
present
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
شناساندن حدود و ثغور چیزی
define
مترادف ها
declare
(فعل)
اعلام کردن، گفتن، اعلان کردن، اظهار کردن، اظهار داشتن، شناساندن
پیشنهاد کاربران
نشان دادن
شناسانیدن
روشنگری درباره. . .
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها