شن

/Sen/

    grit
    sand

فارسی به انگلیسی

شن پوش
sandy

شن رسوبی
alluvium

شن ریزی
ballasting, gravelling

شن ریزی کردن
to ballast

شن زار
sandy, beachy, sandy place, beach, sand, bunker, sandy, beachy, sandy place, beach, strand

شن فروکش
quicksand

شن لغزنده
quicksand

شن و ماسه
concrete

شن کشی
raking, working with a rake

مترادف ها

sand (اسم)
ماسه، شن، ریگ، شن کرانه دریا

gravel (اسم)
ماسه، سنگ مثانه، سنگ ریزه، شن، ریگ

grit (اسم)
استحکام، ثبات، سنگ ریزه، شن، ریگ، ماسه سنگ

پیشنهاد کاربران

من دنبال معنی شَن در زبان لکی میگردم چرا جواب درست کسی نداده . مثلا یارشَن
شُن ؛ مساوی است با 985 گز یا 5985 متر ( فرهنگ فارسی معین ) از مقادیر و مقیاس های طول در عهد قدیم ایران است.
دوستان دقت کنید در زبان مازندرانی ما کارواژه ای به نام دشندن یا هشندن داریم به چم پاشیدن یا پخش کردن چیزهای ریز میتوان فهمید شن به چم پخش شده ها می باشد که میتواند شن ساحل نیز در راستای همان باشد یعنی پخش شده های ریز.
دوست بشگردی مردمان سنگان نیز که به پارسی دری سخن میگویند بزغاله را شنگ و بزغالگان را شنگان گویند از امدن گ بر سر شن و شنگ گفتن ان پیداست که این وازه پهلویست
واژه کهره را میدانم که بیگمان از زبان ایلامی مانده و بزغاله پارسی دری است و شن و شنگ به پارسی پهلوی است زبان مردم بشاگرد و زبان بلوچان بیش از هر زبانی به زبان پهلوی نزدیکتر است
...
[مشاهده متن کامل]

روشن از ان دست اموزشن و گلشن نیست
و روشن و روزن از روز و روش است
اساتید گرامی، لطفا اندکی مطالعه کنید، !
شن منظور شن ساحل و ریگ و این دسته از ویز ها نیست، شن اسم یه درخت در حال انقراض از لرستان بوده که چون دانه هاش ریز بودن بهش میگفتن شن، لعنت به ویکی پدیا که این تخم لق شن رو تو دهن شما کاشته
بزغاله در زبان ملکی گالی بشکرد
وجه امری شنیدن وشناختن درزبان فارسی وتلخیص بشنو وبشناس است . بنظر می رسد ازنظر محتوایی شناختن وشنیدن با صافی واعتماد وخلوصی ارتباط داشته باشند.
ماسه
شن وماسه ( sand )
شَن - پسوند مکان و دارندگی فارسی میانه ( پهلوی )
مانند: گُلشَن، آبشَن، روشَن و. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس