من دنبال معنی شَن در زبان لکی میگردم چرا جواب درست کسی نداده . مثلا یارشَن
شُن ؛ مساوی است با 985 گز یا 5985 متر ( فرهنگ فارسی معین ) از مقادیر و مقیاس های طول در عهد قدیم ایران است.
دوستان دقت کنید در زبان مازندرانی ما کارواژه ای به نام دشندن یا هشندن داریم به چم پاشیدن یا پخش کردن چیزهای ریز میتوان فهمید شن به چم پخش شده ها می باشد که میتواند شن ساحل نیز در راستای همان باشد یعنی پخش شده های ریز.
دوست بشگردی مردمان سنگان نیز که به پارسی دری سخن میگویند بزغاله را شنگ و بزغالگان را شنگان گویند از امدن گ بر سر شن و شنگ گفتن ان پیداست که این وازه پهلویست
واژه کهره را میدانم که بیگمان از زبان ایلامی مانده و بزغاله پارسی دری است و شن و شنگ به پارسی پهلوی است زبان مردم بشاگرد و زبان بلوچان بیش از هر زبانی به زبان پهلوی نزدیکتر است
... [مشاهده متن کامل] روشن از ان دست اموزشن و گلشن نیست
و روشن و روزن از روز و روش است
اساتید گرامی، لطفا اندکی مطالعه کنید، !
شن منظور شن ساحل و ریگ و این دسته از ویز ها نیست، شن اسم یه درخت در حال انقراض از لرستان بوده که چون دانه هاش ریز بودن بهش میگفتن شن، لعنت به ویکی پدیا که این تخم لق شن رو تو دهن شما کاشته
بزغاله در زبان ملکی گالی بشکرد
وجه امری شنیدن وشناختن درزبان فارسی وتلخیص بشنو وبشناس است . بنظر می رسد ازنظر محتوایی شناختن وشنیدن با صافی واعتماد وخلوصی ارتباط داشته باشند.
ماسه
شن وماسه ( sand )
شَن - پسوند مکان و دارندگی فارسی میانه ( پهلوی )
مانند: گُلشَن، آبشَن، روشَن و. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)