شمشیر

/SamSir/

    blade
    cutlas
    cutlass
    scimitar
    sword
    sabre

فارسی به انگلیسی

شمشیر بازی کردن
fence, to fence

شمشیر بلند و کمی خمیده
saber

شمشیر پهن
broadsword

شمشیر جنگی
swordplay

شمشیر خمیده
scimitar

شمشیر در شمشیر بازی
pe, rapier

شمشیر دکمه دار
foil

شمشیر زدن
to strike with a sword, to use a sword

شمشیر زن
swordsman

شمشیر فرو کردن
stab

شمشیر ویژه شمشیربازی
foil

شمشیر کشیدن
to draw ones sword

مترادف ها

blade (اسم)
تیغ، شمشیر، تیغه، پره، استخوان پهن، پهنای برگ، هر چیزی شبیه تیغه

sword (اسم)
تیغ، شمشیر، قداره، عدالت

steel (اسم)
فولاد، شمشیر، پولاد

bilbo (اسم)
شمشیر، کند و زنجیر، غل و زنجیر برای بستن پا

saber (اسم)
شمشیر، قداره، شمشیر بلند نظامی

scimitar (اسم)
شمشیر، شمشیر هلالی شکل، کارد دسته دراز و نوک برگشته

knife (اسم)
شمشیر، تیغه، کارد، نیشتر، چاقو، گزلیک

bolo (اسم)
شمشیر، چاقوی بلند یک لبه، قداره

spit (اسم)
میله، شمشیر، دشنه، سیخ، رطوبت، تف، بزاق، اب دهان، خدو، سیخ کباب

پیشنهاد کاربران

شمشیر واژه ای پارسی است و از انجایی ک زبان هند نیز پارسی بوده بسیاری واژگان اونجا هنوزم پارسی هست پس از استعمار بدست بریتانیا همچنین اونها اسم برخی فرزندانشون نیز شمشیر میگذراند ولی در ایران واژه عربی
...
[مشاهده متن کامل]
حسام را انتخاب میکنند متأسفانه. واژه شمشیر تنها محدود به ایران و هند و پاکستان و بنگلادش و اسیای میانه نیست و در ترکیه و غرب خاور میانه نیز رواج داره حتی رومانیایی اروپایی ها هم این واژه را از پارسی وام گرفتند و سوارد رو شمشیر میگویند

واژه شمشیر
معادل ابجد 850
تعداد حروف 5
تلفظ šamšir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: šamšēr]
مختصات ( شَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی SamSir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
لغتنامه دهخدا
برخی ها اگر نتونن واژه ای رو به زبان ساختگی خودشون بچسبونن سعی میکنن به زبان های دیگه ربط بدن، فقط این واژه تو فارسی نباشه
تمساح قتال . [ ت ِ ح ِ ق َت ْ تا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از شمشیر است . ( انجمن آرا ) .
اخه این جیزهایی که نوشتی خودت میفهمی که درهم برهم شیت بیت همش دروغ . بابا شمشیر کلمه هندی است که تاریخ و تمدن هند خیلی خیلی از تاریخ ایران قدیمتر است یعنی فارسها کلمه شمشیر را از زبان هندی یاد کرفتند.
روضه دوزخ اثر ؛ کنایه از شمشیر است :
صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ
روضه دوزخ اثر حور زبانی عقاب.
خاقانی.
- روضه دوزخ بار ؛ کنایه از شمشیر آبدار است. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( برهان ) ( از مجموعه مترادفات ) .
اسلحه ای سرد برای استفاده دست
نهنگ نیلگون ؛ تیغ. ( از آنندراج ) . کنایه از شمشیر است .
قلیچ
شمشیر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "شمشیر" می نویسد : ( ( شمشیر در پهلوی samšēr بوده است این واژه را برآمده از safna به معنی آهن دانسته اند که ریختی دیگر از آن spna بوده است. ) )
( ( خداوند شمشیر زرینه کفش
...
[مشاهده متن کامل]

فروزنده ی کاویانی درفش ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵ ، ص۳۸۱. )
safna به معنی آهن را در واژه ی عربی " سیف " به معنی شمشیر می توان دید . بعضی گفته اند که این واژه در پهلوی شوفشیر" بوده که از دو بخش شوف ( =تیز ) و شیر ( =تکه کردن ) ساخته شده است و به معنی "برنده تیز" و یا آهن و اسلحه شکار نیز معنی می دهد .

چوماغ

درود.
واژه /šamšīr/ از ریشە پرتوایرانی و رگ ( ʃ�mˈʃiːɾ ) IPA از ریشه ایرانی کهن و در پهلوی بە شکل /šamšēr/ با تغیر واج همخوان /f/ بە /š/ شکل اصلی /šafšēr/ بودە، در آمده است و همان واژە در مانوی بە شیوە /šamšer/ بودە که بە شکل وام واژە /suser/ وارد زبان ارمنی کهن شده، در زبان سریانی نیز بە شکل /sapēsēr/ در آمده، در عبری نیز واژه /sapsērā/ از همان رگ گرفته شده، در گرکی بە شیوە /sampsēra/ از رگ واژه پرتوایرانیک/šamšēr/ گرفته شدە اند، در زبانهای ایرانی نظیر کُردی و فارسی نیز بەشیوه /šamšīr/ با تغیر واکه /ē/ به /ī/ باقی مانده است، در مازنی /šamšēl/، دری /šamšĭr/، آذری /Şəmşir/، ازبکی/Shamshir/، تُرکی /Shamshir/، ارمنی /Շամշիր، šamšīr/، نیز از همان رگ بە شکل واژه فعال و کارا، کارایی دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

تیغ، چاقو، حسام، خنجر، دشنه، زوبین، قمه، کارد، نیزه، سیف
شمشیر به معنای پنجه پاره کننده است و از دو بخش شم به معنی ناخن و پنجه است شم در اصل شنگ و شنپ بوده است و به شم تبدیل شده بخش دوم شیر که در اصل شِر است و به معنی پاره کردن و شرنادن است.

🗡 شمشیر
واژه "شمشیر" در پارسی پهلوی "شوفشیر" گفته میشد که از دو بخش شوف ( =تیز ) و شیر ( =تکه کردن ) ساخته شده است و به معنی "برنده تیز" می باشد.
بخش نخست واژه "شمشیر" یعنی "شوف" با واژه های شف ( شفا ) ، شاف ( شیاف ) ، شفاف ( آشکار ) ، شفاه ( لب ها ) ، شاب ( جوان ) ، شیف ( شیب ) ، شیفته ( مایل ) ، شفت ( کج ) و . . . هم خانواده است که همگی به معنی "تیزی و تازگی" هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

"شیر" در زبان پارسی باستان "شگرا" گفته میشد که با واژه های "شکار"، "شغال" و "شیر" در پارسی و با واژه های shear و share در زبان انگلیسی و "شرک" و "شور" و "مشورت" در زبان اربی هم ریشه است که همگی به معنی چند تکه کردن می باشند.
شایان گفتن است که ایرانیان و پارسیان هیچ گاه از شمشیر به عنوان نماد خود بهره نبرده اند و همانگونه که در نگاره های پارسه ( تخت جمشید ) دیده اید هیچ سرباز و هیچ شاهی شمشیر در دست ندارد و تنها در زمان قاجار شمشیر به پرچم ایران افزوده شد.

سیف
خیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس