شلاق کش: با عجله و شتاب .
( ( صدای ریزش باران که شلاق کش روی چادر کلفت آب پس نده ی کامیون می خورد مانند دهل توی گوششان می خورد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )
( ( صدای ریزش باران که شلاق کش روی چادر کلفت آب پس نده ی کامیون می خورد مانند دهل توی گوششان می خورد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود )