slack (فعل)
فرو نشاندن، ضعیف کردن، سست کردن، شل کردن، کساد کردن
unbrace (فعل)
تضعیف کردن، گشودن، فروهشتن، شل کردن، رها یا ازاد کردن
unscrew (فعل)
باز کردن، شل کردن، واپیچاندن
loosen (فعل)
ضعیف کردن، سست کردن، نرم کردن، شل کردن، از خشکی در اوردن، لینت دادن
relax (فعل)
خرد شدن، کم کردن، ضعیف کردن، سست کردن، راحت کردن، شل کردن، لینت دادن، تمدد اعصاب کردن
jellify (فعل)
نرم کردن، بشکل لرزانک در اوردن، شل کردن، مثل ژله شدن، ژله مانند کردن
unbend (فعل)
رها کردن، باز کردن، شل کردن، راست کردن
unbind (فعل)
شل کردن، از بند رها کردن
unhitch (فعل)
ازاد کردن، باز کردن، شل کردن
unhook (فعل)
رها کردن، شل کردن، از قلاب باز کردن
unloose (فعل)
رها کردن، ازاد کردن، گشودن، ضعیف کردن، ول کردن، شل کردن
unstring (فعل)
ازاد کردن، شل کردن، نخ چیزی را کشیدن، نخ یا بند چیزی را سست کردن