دیکشنری
مترجم
بپرس
شل شدن
relax
languish
loosen
sag
slack
slacken
unfasten
weaken
to loosen
to be slackened
دنبال کنید
مترادف ها
unclench
(فعل)
شل کردن یا شدن، شل شدن
پیشنهاد کاربران
در گویش شهرستان بهاباد شَل شدن گاهی معنی خسته شدن می دهد. مثلا از بس کار کردم شل شدم.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها