شفافیت

/SaffAfiyyat/

    glassiness

مترادف ها

transparence (اسم)
حالت زجاجی، شفافیت، فرانمایی، پشت نمایی

پیشنهاد کاربران

شفاف دو تا معنی و معادل داره : 1 ) زلال 2 ) پیدا - آشکار
شفافی شیشه یا موضوعی: 1 ) زلالی 2 ) پیدایی - آشکاری
شفافیت شیشه یا موضوعی: 1 ) زلالش 2 ) پیدایش
شفاف کردن شیشه یا مطلبی: 1 ) زلال کردن 2 ) پیدا ساختن ( پیداسازی ) - آشکار ساختن ( آشکارسازی )
...
[مشاهده متن کامل]

فرد شفاف کننده شیشه یا موضوع: 1 ) زلالگر 2 ) پیداگر - آشکارگر
مایع شفاف کننده شیشه: 1 ) زلالساز

شفافیت یک خاصیت عمومی است. این موضوع با یک سری از سیاست ها ، عملکردها و شیوه هایی پیش میرود که به شهروندان اجازه دسترسی ، استفاده ، سود بردن ، فهمیدن ، اصل اطلاع رسانی و حسابرسیِ اطلاعات و روند برگزار شده آن ها توسط مراکز قدرت ( جامعه یا سازمان ها ) را می دهد. مکانیسم بازخورد این موضوعات از سمت شهروندان برای کامل کردن هدف والای شفافیت بسیار مهم می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

شفافیت برای مدت طولانی یک نیاز عمومی برای جوامع دموکراتیک بوده است. حق آگاهی و دسترسی به اطلاعات یک موضوع مهم در جوامع مدرن است.
شفافیت در سازمان به اخلاق و مقدارحقیقتی که ر آن سازمان وجود دارد محدود می شود. ( در صورتی که مقدار حقیقت تأیید شده و به درجه عینیت برسد ) . شفافیت همچنین به وسیلهٔ تأثیر سازمان مربوطه یا وابسته، به سهامدارانش هم مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این تأثیرات مهم هستند برای اینکه معین شود که آیا فعالیت های سازمان سازگار با منافع جامعه می باشد یا خیر، آیا آن ها اخلاقی هستنند یا خیر و این که آیا این فعالیت ها نهادینه ( یکپارچه سازی سازمانی ) شده یا خیر.
با استناد به فونگ و همکارانش از دانشگاه کمبریدج، "شفافیت هدف، به منظور کاهش ریسک های خاص یا مشکلات عملکردی مورد نظر می باشد، که باید از طریق بی پردی گویی از سمت شرکت ها و سازمان های دیگر تحقق پیدا کند . هوشمندانه بودن شفافیت هدف در تحرک به سمت انتخاب های فردی، نیروهای بازاری و دموکراسی مشارکتی که از طریق اقدام دولت نسبتاً راحت است نهفته است. "
شفافیت اجتماعی به شهروندان این امکان را می دهد تا آگاه تر باشند و به بی پرده گویی تشویق شوند و مانند تنظیم مکانیزمی از مرکز قدرت عمل کنند. پایه و بنیان اصول اخلاقی و حکومت جایی است که در آن منافع و نیازها شهروندان مورد تمرکز قرار بگیرند.

شفافیت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شفافیت_(اجتماعی)
شفافیت = آینه گی
ترانمونی
ترانمون،
وضوح، زلالی
‏تَراپیدا = transparent، شفاف
تراپیدایی = شفافیت
{تراپیدا: پیشوند �ترا� ( به معنی از این به آن، از اینجا به آنجا و . . . . معادل trans انگلیسی. همچون transport ( ترابری، ترابرد ) ، transaction ( تراکنش ) و . . . ) �پیدا�. در کل به معنای چیزی که از این سو، آن سویش پیداست. }
...
[مشاهده متن کامل]

‎#پارسی دوست

شفافیت
لطیف لطافت
clarity
Lack of accounting clarity can discourage investors and become a deal breaker
فقدان شفافیت می تونه سرمایه گذارها رو دلسرد کنه
Clarity
Transparency
بیرنگی
نمونه:
بجای �شفافیت داشته باشید!� با بدیده گرفتنِ درونمایه و آماج گفته، می توان گفت و نوشت: �بیرنگی پیشه کنید!�
واژه �رنگ� در اینجا به آرشی نزدیک به نیرنگ بکار رفته است که هر دوی آن ها با هم را نیز در پارسی بکار می بریم: رنگ و نیرنگ

صاف و روشن بودن ، آشکار بودن
ترانمایی
Transparency
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)