شفابخش

/SafAbaxS/

    balmy
    healer
    medicinal
    curative
    health-giving

مترادف ها

medic (صفت)
پزشکی، طبی، دارویی، شفابخش، دوایی

medical (صفت)
پزشکی، طبی، دارویی، شفابخش، دوایی

remedial (صفت)
شفابخش، درمانی، چاره ساز، علاجی، گزیری

پیشنهاد کاربران

درستی ده. [ دُ رُ دِه ْ ] ( نف مرکب ) درستی دهنده. دهنده درستی. جبار. صحت بخش. مقابل شکننده :
درستی ده هر دلی کو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست.
نظامی.
صحت رسان. [ ص ِح ْ ح َ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) شفابخش. شفا دهنده :
نه تب اول حروف تبریز است
لیک صحت رسان هر نفر است.
خاقانی.

بپرس