Heilung و Rettung با تلفظ های هایلونگ و رِتونگ به زبان آلمانی؛ اولی به معنای شَفا و دیگری نجات دو نام اند برای یوغ به اصطلاح سبک شریعت ایسا ( عیسی ) در مقایسه با یوغ سنگین شریعت موسا ( موسی ) تحت عنوان قانون که در اصل و ریشه به شکل کانون به زبان فارسی بوده به معنای مرکز. ابن سینا شاید به این دلیل نام کتاب های خودرا قانون، شفا و نجات انتخاب نموده باشد که توجه پیروان ادیان یهودیت و مسیحیت را بسوی اندیشه ها، افکار و خیالات خود جلب نماید.
... [مشاهده متن کامل]
بهر حال از دیدگاه فردی من، بینش، باور و تصویر وحیانی - دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 نمی تواند حقیقت داشته باشد، زیرا پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و آنهم نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. عشق و زندگی روئیایی - برزخی از یک طرف و عشق و زندگی واقعی - معادی از طرف دیگر ( هردو با کمیت و کیفیت بهشت برین ) بطور مطلق مستقل از کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرند. لذا وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و در حافظه تاریخ. خدای حقیقی و واقعی افراد انسانی را در جوامع مختلف بشری به دو بخش وسیع، دو جبهه یا جناح بزرگ؛ یکی موئمنین و دیگری کُفار تقسیم ننموده بلکه انبیا و اولیا آیینی و دینی، طرفداران و پیروان اندیشه ها، افکار، خیالات و اوهامات خود را موئمن و بیگناه و مخالفین را گناهکار و کافر نامیده اند. آن تقسیم بندی مصنوعی - کذائی - دروغین و گمراه کننده تا کنون ادامه یافته و تا آینده های دور دست هم ادامه خواهد داشت. خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) موجودیست بیکران یا بینهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. بارگاه یا درگاه و یا پیشگاه و سرزمین خدای حقیقی و واقعی بیکران و بینهایت می باشند و لذا هیچ موجودی در خارج یا بیرون از آنها نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. نتیجه کلی اینکه کلام شفا بخش ایسا مسیح به شکل : من راه و حقیقت و زندگی ام، فقط از طریق من میتوانید به پیشگاه و سرزمین پدر آسمانی راه یابید و از زندگی جاودانه برخوردار گردید، نمی تواند حقیقت داشته باشد و برای انسان بیدار و آگاه امروز و آینده نقش نوشداروی شفا بخش و نجات دهنده را بازی کند، زیرا بخش دوم کلام مبارک آن حضرت که با عبارت 《 فقط از طریق من 》 آغاز گردیده، نشانه بدیهی ، آشکار و بارز میل شدید به انحصار طلبی در میدان رقابت دوندگی نام ها دارد و نه نشان بیان حقیقت. آیه قرآنی به شکل 《 انا الیه راجعون 》 هم نمیتواند حقیقت داشته باشد بلکه آیه دیگری به شکل 《 کما بدائکم تعودون 》 حقیقت دارد به معنای بازگشت به همان آفرینش اولیه و نه اینکه بسوی او باز می آیید.
منِ ایرانی تاکنون کلمه شفا را بصورت شَفا بکار برده و در آینده هم بکار خواهم برد و نه به شکل شِفا و کلمه نجات را به شکل نِجات و نه بصورت نَجات.
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رستگاری نیست/
کَی توانند گریزند زین داغ نهاده بر سر و دل و دست/
درمان:شفاء
درمان دلها. ویا . درمان دردها.
شِفا چون کلمه ای عربی است پس ما حق نداریم اون رو تغییر بدیم پس شفا با ش کسره درست است.
شفا به زبان سنگسری
دِوا deva
دِرمون dermon
عِلاج elajeh
نِه هال خاریه neh hal khareyeh
شِفا shefa
ز بر هر کس شفا آید که دارد آگاهی
ز هر غذا طبیعی بر شفا آید در هر درگاهی
ز غذایی که آید شفا بهتر آن است ماهی
... [مشاهده متن کامل]
ز آگاهی از طبیعت و گیاهان آید شفاهی
ز طبیب حاذق شفا بر بیمار در هر جاهی
ز می صافی ساقی شفا روح و جان هر پگاهی
صراحی بر گیربر شراب ناب ساقی که شفا و دفاع جان از هر گناهی
شفا هر کس بر دست خود که رود بر آن راهی
پارسی مثب نگری شفا دل بر هر پادشاهی
ز گذشت و بخشش عدم قضاوت شفا بر دل وجان گواهی
کاربر /علی باقری/، اینکه بخواهیم هر واژه ای که به گویش مردم ایران آمده است را به همان گونه که در زبان پایه آن واژه بوده است بگوییم که نمی شود!
در تاریخ، هزاران واژه از پارسی به دیگر زبان ها رفته است و آنها هم برای خودشان دگرگونش کرده اند ( و شوربختانه اکنون می گویند که از زبان ما به پارسی راه یافته! ) .
... [مشاهده متن کامل]
پس ما هم می توانیم واژه ای که به گویشمان می آید را هر جور می خواهیم دگرگون کنیم.
برای نمونه، به جای "شانس" بگوییم "چَنس" چون در انگلیسی اینگونه است؟
کار درست این نیست که واژه ای بیگانه را به شیوه ای که در زبان ریشه اش بوده بگوییم تا به آن زبان یاری رسانیم! ( شیفته چشمان عرب ها که نیستیم! )
کار درست این است که آن واژه بیگانه را از زبانمان بیرون کنیم و برابر آن "درمان" را به جای آن برگزینیم تا کم کم ریشه این واژه کنده شود.
بدرود!
دُرواخ ( دُرباخ ) - واژه فارسی میانه پهلوی ساسانی ( پارسیک، پارسیگ )
اوستا: کسی که از بیماری آزاد و رها شود به دُرواخی ( سلامتی ) می رسد:
بَئیش اَزایتی ( baēshazyati )
.
این واژه را، پیشینیان ما برای کسی می گفتند که از بیماری رهایی یافته یا کسی که به هوش آید!
... [مشاهده متن کامل]
دُر: درستی، راستی، نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا یا اَشتاد ( درست و راست ) ، هوده، هَژیر -
بِهی، تندرست، کامروا، کامیاب، خوشبخت
( ( مانند واژه های دُرود، دُرُواسپ! ) )
واخ: برپا، روپا، سرپا، ایستاده، بلندشده - باز
معنی: درمان و خوب شدن، مُداوا، شفا، بهبودی، تندرستی، سلامتی -
استوار، پابرجا، پایدار، سِفت ( قُرص ) و محکم، شاخِ شمشاد
هوشیار، آگاه، بیدار، روشن بین، بیدار دل!
امیدوارم همه ی بیماران دُرواخ باشند!
منبع: فرهنگ کوچک زبان پهلوی:
نویسنده: دیوید نیل مکنزی - برگداننده: مهشید میرفخرایی
شَفا = مرگ
شِفا = بهبودی
در اصل به معنی کنار چاه و خندق و. . است مثلا طرف که بیمار است و به خواست خدا شفا می یابد یعنی به کنار سلامتی رسیده و سلامت شده
عربزدگی
برخی دوستان گفته اند نگوییم شَفا، بگوییم شِفا!
اینکه این واژه در عربی چگونه و به چه معنایی گفته شده، ربطی به ما و زبان ما ندارد، این واژه از سوی پارسی زبانان بیشتر به دیس [شَفا] واگویی می شده به همان چم بهبودی و درمان، وبرای ما هم همین درست است.
... [مشاهده متن کامل]
کسی دیگر هم می گفت نگوییم قَطار، بگوییم قِطار، چون عرب اینگونه گفته!!!
هر زبانی جدایی و آزادی خود را دارد و گویندگان هر زبان یا گویش، واژگان را در گذر زمان به هرگونه و ریختی که واگویی کرده اند همان درست خواهد بود.
ولی اینگونه می توان پیشنهاد داد که بجای واژه شفا که واژه ای بیگانه است بگوییم درمان، بهبودی، تندرستی.
شفا ( عربی ) 1 - بهبود، بهبود یافتن از بیماری؛ 2 - ( در اصطلاح عرفانی ) از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است؛ 3 - ( اَعلام ) دایرة المعارف عربی از ابن سینا، در زمینه ی منطق، علوم طبیعی، ریاضیات و الاهیات، که بیشتر آن به فارسی ترجمه شده است.
... [مشاهده متن کامل]
شفا : بهبودی، تندرستی، درمان، بهبود، بهبود یافتن از بیماری.
شفا از نامهای مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است.
شفاییدن کسی/بیماریی
سختی
شفا: " شَفا " در فرهنگ لغت عربی یعنی " جان کندن " و به واپسین لحظات آدمی گفته می شود . آن " شِفاء " است که به معنی بهبودی و تندرستی است . پس" شِفاء " را " شِفا " بنویسیم نه اینکه " شَفا" هم بخوانیم . پس بگوییم خدا شِفایت ( بهبودی ) بدهد نه اینکه شَفایت ( مرگ ) بدهد.
هو
با سلام، شفا به معنی درمان /، نام کتاب معروفی در زمینه منطق از بوعلی سینا میباشد/، و توضیحات دیگری دارد! مد نظر بنده نام دیگر سوره مبارکه حمد میباشد. چون شفا بخش هست. لطفا در درج معانی برای لغتی که کاربر در علم خاصی بکار برده از روی کتب مرجع دهها اسامی برای ان جسا رتا ردیف نشود و در اینصورت بنده حقیر عفی الله عنه مدیون خواهم شد. بله یک لغت شاید چندین معنی داشته باشد ولی انچه مطمح نظر کاربر در حیطه علمی خاصی هست ان مهم میباشد. با مزید امتنان.
... [مشاهده متن کامل] بهبود یافتن
درمان تن
بیمارستانی درخرم اباداست بنام بیمارستان شفا. اماشفابافتحه شین یعنی جان کندن. باشفاراباکسره شین بنویسد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)