شعله ور: شعله واژه ای عربی است که پسوند پارسی ور به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: آلاوین ālāvin ( دری )
شعله ور فیلمی ایرانی به کارگردانی حمید نعمت الله، تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی هادی مقدم دوست و حمید نعمت الله محصول سال ۱۳۹۶ است. نخستین نمایش این فیلم در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر بود. ... [مشاهده متن کامل]
این فیلم از تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شده است. داستان زندگی مردی را روایت می کند که احساس می کند «عددی نشده» است و این احساس او همهٔ زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهد. مژگان صابری به دلیل حرکات عجیبش در نشست خبری فیلم در بهمن ۱۳۹۶ خبرساز شد. عده ای از ابتلای او به بیماری اوتیسم خبر دادند، اما حمید نعمت الله کارگردان این فیلم، آن را تکذیب کرد.
♦️ نوواژه برای جایگزینیِ #to_combust به معنای مصرف شدن ( کردن ) یا نیست شدن با آتش؛ احتراق یافتن؛ مشتعل شدن؛ و جُزین ا↙️ #هیداختن ( hid. ( d ) �xt. an ) یا: #هیدازیدن ( hid. ( d ) �z. id. an ) 👈 هید ( ستاکِ برساخته از ریشه ی هندواروپاییِ - aidh به معنای سوختن و شعله ور شدن ) داز ( ستاکِ برساخته از ریشهٔ نیاایرانیِ tak به معنای ریختن، جاری شدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر ) ... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. ) 🔺 نکته: ستاکِ حالِ هیداختن می شود: هیداز . ( بسنجید با: گداختن —� گداز . ) ▪️مثال: ۱ - نفتی که روی زمین پخش شده بود ناگهان بر اثرِ شعله ی شمع هیداخت ( شعله ور شد. ) ۲ - وقتی سوخت های فسیلی می هیدازَند ( احتراق می یابند ) اکسیژن آمیزه های مواد در هواسپهر پخش می شوند. 🔺 توجه 🔹 #combustion 🔹 #هیدازش یا: #هیداخت ▪️مثال: هیدازشِ ( احتراقِ ) سوخت ها می تواند نیروی لازم برای به کارافتادنِ موتورها را تولید کند. 🔸 #combustor جایگاه یا محفظه ی احتراق در توربین ها یا موشک ها 🔸 #هیدازگر ▪️مثال: در یک توربینِ گازسوز، سوختِ موردِنیاز برایِ هیدازِش ( احتراق ) با فشارِ هوا به هیدازش گر می رسد. 🔹 #combustive شعله ور، افروخته، فروزان 🔹 #هیدازنده یا: #هیدازا ▪️مثال: نقشِ او در فیلم به عنوانِ زنی با اشتیاقی هیدازا ( شعله ور، فروزان ) به زندگی ستودنی بود. 🔸 #combustible 🔸 #هیداختنی یا: #هیدازشوا ( هیدازشَوا ) یا: #هیدازپذیر ▪️مثال: ۱ - گازوئیل یک ماده ی به شدت هیداختَنی ( محترق شدنی، قابلِ اشتعال ) است. ۲ - هرگز نباید موادِ هیداختنی ( قابلِ اشتعال ) همچون پشم، ذغال و نفت را نزدیکِ اجاق گاز گذاشت. 🔹 #combustibility 🔹 #هیدازشوایی یا: #هیدازپذیری ▪️مثال: او باور داشت که ترکیبی که او به دست آورده بود هیدازشَواییِ ( قابلیتِ احتراقِ ) بیشتری از ترکیبِ اولی داشت. 🔸 #incombustible or: #noncombustible 🔸 #ناهیداختنی یا: #هیدازنشوا ( یا هیدانَشَوا ) یا: #هیدازناپذیر ▪️مثال: یک کفپوشِ زیبا و هیدازناپذیر ( غیرِقابلِ اشتعال ) در آشپزخانه فرش کرده بودند به رنگِ مسی. 🔹 #pre_combustion قبل از احتراق ، پیش احتراقی 🔹 #پیش هیدازش ( یا پیش هیداخت ) یا: #پیش هیدازشی ( یا پیش هیداختی ) ▪️مثال: با یک فناوری نوینِ پیش هیدازِشی ( پیش احتراقی، ) دی اکسیدِکربن را از سوخت های فسیلی جدا می کنند. 🔸 #combustibly 🔸 #هیدازشوایانه ( هیدازشَوایانه ) یا: #هیدازپذیرانه ☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ نخستِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی: ایرانی باستان 👈 هیزم ➖ - aizma اوستایی 👈 هیزم ➖ aēsma فارسی میانه 👈 هیزم ➖ hēsm پارتی 👈 روشن کردن، افروختن 👈 - pdyn سغدی 👈 هیزم ➖ zmy خوارزمی 👈 هیزم ➖ zm' فارسی 👈 هیزم ، هیمه آسی 👈 پاک، روشن ➖ ird یدغه 👈 هیزم ➖ izmā کردی 👈 هیزم ➖ hazing سانسکریت 👈 پاک ، روشن ➖ - vīdhr� سانسکریت 👈 هیزم ➖ - idhm� ایرلندی کهن 👈 آتش ➖ �ed پورواهندواروپایی 👈 سوختن ، شعله ور شدن ➖ - aidh ✅ هم ریشه های جزءِ دومِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی: اوستایی� 👈� جریان یافتن� ➖� - tac فارسی میانه� 👈� نجات دادن ، برداشتن� ➖ - bd�c�� مانوی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� abdāz پارتی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� - bd�c� ختنی� 👈� جریان یافتن� ➖� - ttajs خوارزمی� 👈� پیش رفتن� ➖� ham - ndxs فارسی� 👈� تاختن ، پرداختن، گداختن، بوته ( ظرفِ گداختنِ طلا و . . . ) ، بُزاختن، انداختن، اندخسیدن بلوچی� 👈� دویدن� ➖� tačit تاتی� 👈� دوید�� ➖� bettajas ابیانه ای� 👈� شاشیدن� ➖� - tāzn فریزی� 👈� اجازه ی تاختن دادن به اسب� ➖� - t�ĵin - گزی� 👈� راندن، دنبال کردن� ➖� - tāžn آسی� 👈� جریان یافتن� ➖� tağd واخی 👈� کشیدن ، حرکت کردن� ➖� - teč پشتو� 👈� راندن، به حرکت واداشتن� ➖� - tej شغنی� 👈� آبیاری� ➖� vidōĵ ارموری� 👈� گریختن� ➖� tiš - ōk سانسکریت� 👈� شتابیدن� ➖� tak ایرلندی کهن� 👈� جریان یافتن� ➖� - tech پورواهندواروپایی� 👈� شتابیدن، جریان یافتن� ➖� - tekⓦ 🔻🔻🔻 @JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی