دست خون و ششدر از اصطلاحات بازی نرد است.
در دست تو چون به دست خون ماندم
از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی )
در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای بدنم قمار کرده ام چون چیزی برایم نمانده ) و به فکر رهایی از ششدر تو نیستم
در دست تو چون به دست خون ماندم
از ششدر تو گذر نیندیشم ( خاقانی )
در دست تو به دستخون ماندم ( بر سر اعضای بدنم قمار کرده ام چون چیزی برایم نمانده ) و به فکر رهایی از ششدر تو نیستم
ششدر = مجازا شش در است ولی در اصل مانند کسی که در درون صندوق دربسته است و از شش جهت راه برون شو ندارد ، کنایه دارداز گیر افتادن در این جهان و نیافتن راه برون شو.
ششدر، یعنی ششی. یعنی رخدادی که مربوط به عدد شش است، یعنی چیزی منسوب به شش.
�در� در �ششدر�، ربطی به در و دره ندارد. �دال� در ششدر، مثل دال در �ناروند� جزئی از کلمه است که به حکم �اقتصاد�، حذف شده است. مثل �ت� در خورشت، که به حکم اقتصاد افتاده است و �خورش� شده است.
... [مشاهده متن کامل]
�رِ�ی ماقبل مفتوح هم، در ششدر، پسوند نسبت است؛ مثل �ی� در شیرازی؛ �رِ�ی ماقبل مفتوح صفت نسبی میسازد. مثل �ر� در شوشتر. شوشتر یعنی جایی که رو به شوش دارد. یا شوش کوچک است یا بخش کمی از مردم شوش، در آنجا زندگی می کنند.
نرّاد، در ششدر افتاد، یعنی دچار حادثه ای شد که در آن عدد شش، نقش دارد. یعنی حریفش، شش خانه را پشت سرهم، جفت جفت، سرباز/گُشاد، چیده است.
�در� در �ششدر�، ربطی به در و دره ندارد. �دال� در ششدر، مثل دال در �ناروند� جزئی از کلمه است که به حکم �اقتصاد�، حذف شده است. مثل �ت� در خورشت، که به حکم اقتصاد افتاده است و �خورش� شده است.
... [مشاهده متن کامل]
�رِ�ی ماقبل مفتوح هم، در ششدر، پسوند نسبت است؛ مثل �ی� در شیرازی؛ �رِ�ی ماقبل مفتوح صفت نسبی میسازد. مثل �ر� در شوشتر. شوشتر یعنی جایی که رو به شوش دارد. یا شوش کوچک است یا بخش کمی از مردم شوش، در آنجا زندگی می کنند.
نرّاد، در ششدر افتاد، یعنی دچار حادثه ای شد که در آن عدد شش، نقش دارد. یعنی حریفش، شش خانه را پشت سرهم، جفت جفت، سرباز/گُشاد، چیده است.