شروع به اقدام کردن


    approach

پیشنهاد کاربران

Get ( something ) started
راندن گرفتن ؛ شروع بانجام کردن. آغاز بکار کردن : امیر علی قریب. . . در پیش کار ایستاده ، کارهای دولتی را راندن گرفت. ( تاریخ بیهقی ) .

بپرس