به کاربر /افشین بقایی/:
از شما سپاسگزارم. ولی به گمانم سخن شما درست نیست.
اگر گفته شما درست باشد که ما در اوستایی واژه "شروو" را داشتیم که گویشش "shruu" بوده است، گمان نمی کنم که "ش" در اینجا یک "پیشوند" باشد.
... [مشاهده متن کامل]
این "ش" در این واژه به گفته شما و چیزی که نوشته اید، بی جنبش و یا همان "ساکن" است، پس نمیتواند یک پیشوند باشد.
همانند واژه "شمردن" که بنده گمان میکردم دارای پیشوند "ش" است، ولی این واژه در پارسی کهن ریختِ "shar" یا "shmr" بوده است که چون "ش" در اینجا بی جنبش و "ساکن" است، پس نمی تواند پیشوند باشد. ( کاربر گرامی /فرتاش/ در این باره به من یاری رساندند )
همچنین، بنده نتوانسته ام واژه "شروو" را در هیچ جایی پیدا کنم برای نمونه در "فرهنگ واژه های اوستا"، خشنود میشوم که پسگشت ( =منبع ) خودتان را بگویید، شاید توانستیم به یک فرجام برسیم.
بِدرود!
ریشه یابی واژه "شروع" در فارسی کهن
واژه "شروع" در فارسی کهن ریشه در زبان اوستایی دارد. در اوستایی، این واژه به صورت "شرو" ( shru ) یا "شروو" ( shruu ) نوشته می شد و به معنای "آغاز، شروع، سرآغاز" بود.
... [مشاهده متن کامل]
این واژه از پیشوند "ش" ( sh ) به معنای "به سوی، به سمت" و ریشه "رو" ( ru ) به معنای "حرکت، رفتن" تشکیل شده است.
بنابراین، "شروع" در اصل به معنای "حرکت به سوی آغاز" یا "آغاز شدن" بوده است.
شروع
پارسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:آغاز
واژه شروع
معادل ابجد 576
تعداد حروف 4
تلفظ šoru'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( شُ ) [ ع . ]
آواشناسی Soru'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
دوست بازی کنم
=the onset of something
the beginning of something, especially something bad
- آغاز ابتدا
فرادوم - از سر گیری - سردادن
برابر پهلوی این واژه fradom است.
در گفتار لری واژه بُنا به مَنای آغاز و شروع را زیاد به کار می برند.
بُن آ
در بافتنی ها گره اول کار را بُنا می گویند.
بُنا نهادن و بُنا کردن =شروع کردن
واژه شروع را هم از گذشته به کار می برده اند ( به گفتار شرو ) .
آغاز
شروع
سرآغاز
شروع: [اصطلاح موسیقی ]شروع هر صدای صوتی
شروع = اغاز
آغاز آواز آرام عاداب عالم . آتش و. . . . . روحه پاک و. . آغاز درستش هست
سرداد
سردهش
آغاز
استارت
آغاز و سر آغاز
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
آغاز ( پارسی دری )
سِرتا sertã ( کردی: سه ره تا )
پِریام peryãm ( سنسکریت: پْرَیانَ prayãna )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)