شرمنده

/Sarmande/

    ashamed
    put to shame

فارسی به انگلیسی

شرمنده شدن
disconcert, redden, to be ashamed, to be put to the blush

شرمنده و سر به زیر
hangdog

شرمنده کردن
abash, discomfit, disconcert, discountenance, embarrass, to make ashamed, to put to the blush by ones favour orcompliments

مترادف ها

ashamed (صفت)
سرافکنده، شرمنده، شرمسار، خجل، رسوا، سردرپیش، ننگ اور

پیشنهاد کاربران

برای دوستانیکه فکر میکنند من فارسی یا به ظن خود "پارسی"هست.
در تمامی زبان های ایرانی، ضمیر اول شخص "ائز" بوده و Ez بعد از ورود ترکها به حکومت های منطقه، وارد زبان فارسی و البته گویش های شبه کردی شده.
...
[مشاهده متن کامل]

در تمامی زبانهای ترکی این ضمیر وجود دارد.
سیبری یاقوتی - - >مین
آذربایجانی - - >من
ترکمن - - >من
ترکی استانبولی - - >بن
آلتای - - >من
مجاری - - >مین
فینی - - >مینوا
گاگائوزی - - >مان، من
و ثالثا
شر منده
شر عربی هست
و منده کاملا معلوم هست که ترکی هست و معنی از من میدهد. آیا زبان شما دری زبان ها هم التصاقی هست که بتواند در یک کلمه ی واحد، معنی یک جمله را بدهد؟!.
نه!.
و شر از من شاید معادل فارسی باشد اما این کلمه نیمه ترکی و نیمه عربی هست.
این هم سیلی محکم به جعلیات فارسی و "پارسی"و "تاجیک" و تاتی👌🏻

خجول
shamed
منده و من واژگانی کاملا پارسی هستند ( من ، منیت ، منش ) واژه من به تُرکی راه پیدا کردند و هیچ ریشه ای در زبان ترکی که یک زبان التایی هست ندارد.
میم ( م ) برای شروع واژگان پارسی بکار میرود مانند ( مادر ، من ، ما ) بسیاری واژگان دارای من است:
...
[مشاهده متن کامل]

مانند: مان یعنی ما ، مان ، من ها که همان مثل میشود.
همان: نوع و ریخت شکل دیگری از مان
منش منیت و من مانند:هَخامنش ، به مانای ( آقا منش ، بالا منش )
این واژه من پارسی آریایی وارد زبان های هم خانواده پارسی یعنی زبانهای دیگر هندو اروپایی یعنی انگلیسی و بسیاری از زبان های دیگه شده
برای نمونه:
در انگلیسی:me می
فرانسوی:moi
به مانای ( معنای ) من است.
حتی واژگان معنوی و معنی که ریشه پارسی دارند بی ارتباط با من نیستند در پارسی به ریخت مانا و مینیو بوده است که به معنی: روحانیت و معنوی و درونی بنیاد و من وارد میشود.
پسوند پارسی ( مند )
من و ریختهای دیگر آن در نامواژگانی مانند هومان، رادمان، شادمان، پژمان، بهمن، اهریمن، دشمن، فرمند، خردمند، ارجمند، برومند، �
نیرومند
توانمند و. . .
و واژه ( من و بُن ) دارای یک ریشه بنیادی و منی هستند که از بنیاد نخستین و پایه می آید ( مند و بند ) هردو به معنی متصل و از من هستند که به عنوان پسوند ( بند، مند، وند ) استفاده میشوند.
رجوع شود به تار برگ واژه ( من )
سندی بر جعلیات تُرکی.

منده و من واژگانی کاملا پارسی هستند ( من ، منیت ، منش ) واژه من به تُرکی راه پیدا کردند و هیچ ریشه ای در زبان ترکی که یک زبان التایی هست ندارد.
میم ( م ) برای شروع واژگان پارسی بکار میرود مانند ( مادر ، من ، ما ) بسیاری واژگان دارای من است:
...
[مشاهده متن کامل]

مانند: مان یعنی ما ، مان ، من ها که همان مثل میشود.
همان: نوع و ریخت شکل دیگری از مان
منش منیت و من مانند:هَخامنش ، به مانای ( آقا منش ، بالا منش )
این واژه من پارسی آریایی وارد زبان های هم خانواده پارسی یعنی زبانهای دیگر هندو اروپایی یعنی انگلیسی و بسیاری از زبان های دیگه شده
در انگلیسی:me می به مانای ( معنای ) من است.
پسوند پارسی ( مند )
نیرومند
توانمند
سندی بر جعلیات تُرکی.

چشم پیش
( صفت ) [قدیمی، مجاز] شرمنده؛ شرمسار؛ خجل: ◻︎ کنون از تنگدستی چشم پیشم / که شرم است از هواخواهان خویشم ( نزاری: مجمع الفرس: چشم پیش ) .
شرمنده کلمه ای تورکی - عربی است که از شر و منده تشکیل یافته شر در عربی به معنی بدی می باشد ومنده درتورکی به معنی از من می باشد و معنی تحت الفظی ان یعنی بدی و مشکل از من است
خجل . . . شرمسار . . . . . . روسیاه . . . . .
شرمسار و غمگین و سرافکنده
تعجب کردن
سر شکسته
کلوج
روسیاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس