شرمساری

/SarmsAri/

    compunction
    shame
    disgrace

فارسی به انگلیسی

شرمساری بردن یا شرمساری کشیدن
to be put to shame, to be disgraced

مترادف ها

shame (اسم)
سرافکندگی، ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری

پیشنهاد کاربران

خجالت
سرشکستگی
خفت
شرمساری، شرمندگی یا سرشکستگی: احساس حقارت دردناک همراه با پشیمانی که به دنبال انجام دادن کار بد یا سخنی نادرست یا ناتوانی در کاری در برابر دیگری پدید می�آید که فرد احساس می کند از آبرویش کاسته شده یا از میان رفته و دیگر آن جایگاه قبلی را نزد کسی یا مردم ندارد و سزاوار سرزنش است.
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/honte )

حیا
خجالت . . . . . شرمندگی . . . . . . . خجلت . . . .

بپرس