دست پاچه کردن، خجالت دادن، ژولیده کردن، براشفتن، شرمسار شدن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
خجلان
بشرم در افتادن ؛ شرمنده شدن. حالت شرم و خجلت دست دادن :
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر بشرم در افتادم از محقر خویش.
سعدی.
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر بشرم در افتادم از محقر خویش.
سعدی.