شرم

/Sarm/

    shame
    pudency
    blush
    embarrassment
    inhibition

فارسی به انگلیسی

شرم الود
covered with shame

شرم انگیز
disreputable, embarrassing

شرم انگیزی
sordidness

شرم اور
flagrant, ignominious, shameful, smut, smutty, black, discreditable, disgraceful, ignoble, infamous, reprehensible, monumental, indecent

شرم اوری
shamefulness

شرم حضور
shame caused by looking one in the face, coyness

شرم داشتن یا شرم کردن
to be ashamed

شرم رو
bashful, modest

شرم زده

شرم زده کردن
dishonor

شرم زده کردن با نگاه
outface

مترادف ها

shame (اسم)
سرافکندگی، ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری

pudency (اسم)
عفت، فروتنی، حیا، حجب، ازرم، شرم

پیشنهاد کاربران

شرم رمانی از سلمان رشدی که در سال ۱۹۸۳ منتشر شد. مهدی سحابی آن را ترجمه و انتشارات تندر چاپ کرده است. در سال ۱۳۶۴ وزارت ارشاد وقت آن را کتاب برگزیده پنجمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در حوزه ترجمه
...
[مشاهده متن کامل]
دانست. سه سال پس از نشر آن مسلمانان سلمان رشدی را به دلیل نگارش کتاب آیات شیطانی تکفیر کردند و درنتیجه رمان شرم نیز در ایران تجدید چاپ نیافت.

شرم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شرم_(رمان_رشدی)
سلیم
شرم: یک احساس درونی ست و به معنی پریشان و پشیمانی
واژه شرم
معادل ابجد 540
تعداد حروف 3
تلفظ šarm
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: šarm]
مختصات ( شَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی Sarm
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
وجدان
حیا
حجب. حیا. آزرم.
حصاری که مایه ایمان و علامت کرم است ودر اصطلاح انقباض نفس از چیزی و ترک آن به علامت ملامت و سرزنشب که در آن است. از احوال مقربان است چندانکه قرب زیادتر، حیا نیز بیشتر می شود.
شرم: در پهلوی با همین ریخت کار برد داشته است .
( ( خداوند رای و خداوند شرم ؛
سخن گفتنش خوب و آوایْ نرم. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 220. )

دوری کردن، خجالت کشیدن
این واژه ( شرم ) پارسی آریایی ست.

د - در اردو پرچم ( پر=بسیار شرم/شم=رنگ ) به معنای رنگارنگ است که ساخته شده از لغت خوارزمی *šr'mδk ( شرم←شم ) به معنای رنگ همانطور که لغت شرم در زبان سغدی šam خوانده میشده است ( شم=گلگون/سرخ شدن blush ) . دانستنی است در بیشتر زبانها ریشه معنایی دو واژه رنگ و نور به همدیگر رپت ( ربط ) دارند همانطور که در پارسی میانه لغت �فرش مرغ� frašemurw ( مرغ درخشان تابان باشکوه رنگارنگ ) نام تاووس بوده است ( تاووس=در گرجستان کهن p'aršamangi امروزه ფარშევანგი p’arshevangi ) .
...
[مشاهده متن کامل]


بپرس