شرقی

/Sarqi/

    east
    eastbound
    easterly
    eastern
    oriental

فارسی به انگلیسی

شرقی غربی
lying east and west

مترادف ها

oriental (صفت)
اسیایی، شرقی، خاوری

eastward (صفت)
رو به مشرق، شرقی، روبخاور

eastern (صفت)
شرقی، خاوری، بطرف شرق

پیشنهاد کاربران

شرقی ( به انگلیسی: The Eastern ) فیلم مستندی از مسعود طاهری است که به زندگی، آثار و اندیشه های توشی هیکو ایزوتسو می پردازد. این فیلم تنها مستندی است که تا کنون در باب ایزوتسو ساخته شده است.
ساخت این فیلم چهار سال به طول انجامید. فیلم در دوازده کشور جهان از جمله ایران، ژاپن، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، ترکیه، کانادا، آمریکا، سوریه، اسپانیا و روسیه فیلم برداری شده و مصاحبه شوندگان به یازده زبان صحبت می کنند. برای تولید این فیلم با حدود ۱۲۰ نفر مصاحبه انجام شده که نهایتاً بعد از ارزیابی، سخنانِ بیش از شصت نفر در فیلم آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

جلسهٔ نقد و بررسی این مستند با حضور حسن بلخاری و اکبر عالمی در مرداد ۱۳۹۷ در سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد. یاسر میردامادی هم طی مقاله ای در سایت بی بی سی فارسی به این فیلم پرداخته است. نهال تجدد هم مقاله ای دربارهٔ این مستند در روزنامهٔ شرق نوشت و فیلم را فاش کنندهٔ «معماهای بسیاری» برای خودش دانست. این فیلم به غیر از مراسم رونمایی در توکیو در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸ و ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ در تهران تاکنون در دانشگاه های استنفورد، MIT، آکسفورد، ادینبرا، ریوکوکو، میجی، شهید بهشتی، ادیان و مذاهب قم، مرکز علوم و تحقیقات، مرکز توحید لندن، اکران داشته و در کنفرانس بزرگ دانشگاه مک گیل در سال ۲۰۲۱ برای محققان سراسر جهان در زمینه ایزوتسوپژوهی و مطالعاتی که ایزوتسو پی می گرفته به نمایش درآمد.

شرقیشرقی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شرقی_(فیلم)
واژگان ( شمال، جنوب، شرق، غرب ) تماما دارای ریشه پارسی هستند.
همچنین در گذشته در پارسی از واژگان ( اپاختر، نیمروز ( رپیت وین ) ، خاور، باختر ) بهره میبردند
واژه اَربی ( =عربی ) شمال دارای ریشه پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

۱ - شمال:
از واژه پارسی ( شم، چم، زم، دم ) به معنی سردی و سرما گرفته شده است
مانند: شمیران، چمران، زمزم، زمستان، دمیدن و. . .
که دارای یک معنای سرد و سرما هستند
۱ - اپاختر:
در پارسی در گذشته ( اپاختر ) میگفتند
که واژه اپاختر از دو بخش اپ ( بالا ) و اختر ( ستاره ) ساخته شده است و به معنی ستاره شمالی میباشد.
۲ - جنوب:
واژه اَربی جنوب هم از واژه پارسی پهلوی ( دَنب ) به معنی جنب، کنار، ته و پایین گرفته شده است.
۲ - رپیت وین ( نیمروز ) :
در زبان پارسی پهلوی دو واژه ( رپیت وین ) و ( نیمروز ) برای سوی پایین به کار میروند که هر دو به معنی میانه روز هستند.
۳ - شرق:
واژه اَربی شرق همریشه با واژه پارسی ( چراغ ) و واژه سانسکریت ( سوراج ) است به معنی روشنایی.
نکته: ( سدا های /چ/ و /ش/ همواجگاه هستند و میتوانند جابجا شوند )
نکته: زبان اَربی نویسه و سدای ( چ ) ندارد و آنرا با ( ش ) جابجا میکند.
۳ - اوش استر ( خورآسان ) ، خاور:
اوش به معنی بیرون آمدن ( تلو ) و بیرون رفتن ( مرگ ) است. تلو=طلوع
اوش استر یعنی جای بیرون آمدن نور.
واژه خورآسان از دو بخش خور و آسان ( بالا آمدن ) ساخته شده است. به مکان تلوِ خورشید ( خاور، شرق ) خورخاست، خورخیز هم میگویند.
۴ - خوربران ( باختر ) :
خوربران به معنای جایی است که خورشید به آنجا بُرده و ناپدید میشود.
۴ - واژه اَربی غرب هم از واژه پارسی ( گور ) به معنی فرو رفتن گرفته شده است.
در پارسی به غرب ( باختر ) نیز میگویند مانند سروده فردوسی که میگوید:
- چو خورشید در باختر گشت زرد/
شب تیره گفتش که از راه گرد
پَسگشت ( =مرجع ) :برگه31 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

شرقیشرقی

بپرس