condition
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
احتیاطی، شرطی، موقت
مشروط، شرطی، مشروطه، نامعلوم
مشروط، شرطی، سپنج، موقتی، موقت
مشروط، شرطی، احتمالی، موکول بانجام شرطی، مشروط بشرایط معینی
پیشنهاد کاربران
پیمانی و وابسته به عهد
درود بر دوستان فرهیخته، می توان به کمک واژه ی �اگر�، واژه سازی های خوبی انجام داد، بدین سان:
اگره: شرط. ( اگر ه )
اگریک: شرطی. ( اگر یک )
اگردار: مشروط. ( اگر دار: دارنده )
اگرداری: مشروطیت.
در گروِ: به شرط، مشروط به.
پارسی را پاس بداریم: )
اگره: شرط. ( اگر ه )
اگریک: شرطی. ( اگر یک )
اگردار: مشروط. ( اگر دار: دارنده )
اگرداری: مشروطیت.
در گروِ: به شرط، مشروط به.
پارسی را پاس بداریم: )
🇮🇷 همتای پارسی: اگری 🇮🇷
یا اگردار
یا اگردار
شُرطِیّ ( عربی ) : مأمور نظامی =Police Man
جمله شَرطیّه:if statement " = "اگر، اگه، إذا . . . "
جمله شَرطیّه:if statement " = "اگر، اگه، إذا . . . "
شرطی = نا روشن، وابسته
مشروطه = وابستگی
شرط = بستگی، پیش نیاز
مشروط = در گرو، وابسته به، بسته به
شرایط = بستگی ها
مشروطه = وابستگی
شرط = بستگی، پیش نیاز
مشروط = در گرو، وابسته به، بسته به
شرایط = بستگی ها
چیزی که متوقف بر وجود چیز دیگری است
به خاطر
اگری
برگرفته از واژه ی "اگردار" پیشنهادجناب علی بهجو برای واژه ی "مشروط" .
شرطی = اگری ( کوتاه شده اش = گری )
غیر شرطی = نااگری ( کوتاه شده اش =ناگری )
مشروط = اگردار = گردار
نامشروط = نااگردار = ناگردار
برگرفته از واژه ی "اگردار" پیشنهادجناب علی بهجو برای واژه ی "مشروط" .
شرطی = اگری ( کوتاه شده اش = گری )
غیر شرطی = نااگری ( کوتاه شده اش =ناگری )
مشروط = اگردار = گردار
نامشروط = نااگردار = ناگردار