شرب

/Sorb/

    act of drinking

فارسی به انگلیسی

شرب پذیری
potability

مترادف ها

potation (اسم)
جرعه، نوش، افراط در شرب، شرب

پیشنهاد کاربران

شرب : سر کشیدن به تمام نفس
فعل "شَرَب" در عربی به معنی "آمیزش، آغشتن، امتزاج، ترکیب، درهمی، توهمی، درکشی . . . " هست،
نه به معنی خوردن وآشامیدن ومکیدن مایعات". . .
اینها تعابیر مجازی هستند نه اصل مفهوم "امتزج واختلط". . .
...
[مشاهده متن کامل]

چون خوردن آب با خون واعضاء بدن "یختلط ویمتزج"؛ آمیزش وترکیب میشود.
. . .
هیچ ارتباطی با زبان پهلوی ( پارثی ) , از هر زبانی دیگری وام نگرفته , وریشه لفظی یا معنائی یا مفهومی مشترک ندارد.
نه شبر نه شرب نه نوشیدن آشامیدن نه مُسکرات ( خمر - می ) نه صدای آب نه Drink نه . . .
ادامه دارد . . .

ریشه این واژه مانند چسب و چسپ از شبرَ و شربَ ( - ه ) در پارسی پهلوی ایجاد شده
شرب
شر صدای آب پس صوت یا همان صدای آب سریعتر از آب که ماده
شَرِب : سیراب شدن
شُرب : نوشیدن
شَرِب : کشیدن
شُربیدن.