genealogy
شجره نامه
/SajarenAme/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ریشه، تبار، دودمان، نژاد، اشتقاق، شجره نامه
دودمان، سلسله، نسب، شجره نامه، شجره النسب
پیشنهاد کاربران
به نظرمعنی شجر ۱کدورت۲تیرگی۳سیاهی
مشجرات. [ م ُ ش َج ْ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ مشجّرة. نسبت نامه ها وشجره نامه ها : و در بلاد خراسان همه سادات که مشجرات دارند کتب انساب متفقند که آن جماعت علوی نیستند. ( کتاب النقض ص 337 ) . و رجوع به مشجرة شود.
کرسی نامه. [ ک ُ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نسب نامه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . شجره خاندان. شجره نامه. ( ناظم الاطباء ) .
برگه یا کتابی که نسل ها و جد و خاندان شما یا کسی را به صورت شاخه ای نوشته باشد
شجره نامه