شتابنده

/SetAbande/

    accelerant
    expediter

مترادف ها

accelerator (اسم)
شتاب دهنده، شتابنده، شتاباننده، تند کن

پیشنهاد کاربران

حمله ور شدن
مهاجم
چابکی کردن
هجوم آوردن
گزاینده عفریتی آشوبناک
شتابنده چون اژدها بر هلاک
✏ نظامی
چو بر گردن دشمن آمد کمند
شتابنده شد خسرو دیو بند
✏ �نظامی�
سریع، شتابزده، عجول