شباهنگ

/SabAhang/

    morning-star
    nightingale
    dog-star

مترادف ها

sirius (اسم)
شباهنگ، صورت فلکی شعرای یمانی، سگ سیف الجبار، ستاره کاروان کش در کلب اکبر

پیشنهاد کاربران

جغد بوم کوف شباهنگ بلبل و مرغ سحر نیست بلکه بوم و جغد شوم است که از سر شب تا صبح در ویرانه ها میکچد و آوای غم انگیزی داردفغان کین لولیان شوخ چشم کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغمارا
...
[مشاهده متن کامل]

تنهامصراع شاذ و نادر است که ه وصل به ک نوشته شود زیباتر است والی میتوان نوشت کترکان خوان یغما را و ضمنا ربطی هم به وزن نظم شعر ندارد و اگر نثر هم می بود همین حکم را داشت مثلا آ خودش با مد روی الف که ما آن را کلاه آ میخوانیم خودش بتنهایی دو حرف مانند باتا پا ثا سا الی آخر است و آن کلاه نیست بلکه واژه مــــــد را روی الف بشکل کلاه نوشته ایم یعنی الف را باید مد و امتداد بدهیم ولی باز در خیلی جاها اگر بنویسیم درست نیست مثل از آن را باید ازان و شب آهنگ را باید شباهنگ بنویسیم این قواعد دستوری ادبیات پارسی است

نام درخشان ترین ستاره اسمان در شب است به شعرای یمانی هم می گویند
شباهنگ اسمی هست ک پسرونه هم هست.
مانند یکی جام یخین است شباهنگ
بزدوده ب قطره سحری چرخ کیانیش
گر نیست یخین چونکه چو خورشید برآید
هرچند ک جویند نیابند نشانیش
مانند یکی جام یخین است شباهنگ / بزدوده به قطره ی سحری چرخ کیانیش ( منوچهری )

بپرس