تاریک، عقب مانده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، عقب افتاده
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
درود
شب زده : اشاره مستقیم به شخصی هست که به واسطه ی تشویش های فکریش نسبت به موضوعی بیقرااااررر شده و شب رو نتونسته در جایی که هست بخوابه و بمانه .
شب زده : اشاره مستقیم به شخصی هست که به واسطه ی تشویش های فکریش نسبت به موضوعی بیقرااااررر شده و شب رو نتونسته در جایی که هست بخوابه و بمانه .
شب زده یعنی بیزار از شب؛ . . . بیزار از تاریکی و ظلمت؛ . . . اسیر شب. . . شب گرفته. . .
کسانی که خواب شب رو برا زمان زیادی از دست میدهند و روز خواب میشوند را شب زده گویند، من در قم ساربان های شتر دیدم که یکنفرشون رو شب زده میگفتند و اون با شترها زیادی از سیستان امده بود از صحرا و شبها کاراوان را حرکت میداد و روزها استراحت میکرد وعادی هسته این صفت بینشون
کسی که در شب مانده و روز رو گم کرده وشب زندگی او را احاطه کرده
شب زده ( be knighted ) : [اصطلاح کوهنوردی]گروه یا فردی که ضمن صعود یا بازگشت به شب برخورد میکند و مجبور به شب مانی می شوند، در مقابل آن شب مانی با برنامه است
منبع https://sporton. ir
منبع https://sporton. ir
چیزی که سایه ظلم بر آن گسترده شده است. . .
شعر 'می تراود مهتاب' تصویر عصر شب زده و جامعه ی غفلت آلودی است که نیما یوشیج در آن زندگی میکند
شعر 'می تراود مهتاب' تصویر عصر شب زده و جامعه ی غفلت آلودی است که نیما یوشیج در آن زندگی میکند