شایعه

/SAye~e/

    comment
    gossip
    grapevine
    hearsay
    old wives' tale
    report
    rumor
    rumour
    story
    talk
    tittle-tattle
    whisper
    old wives tale
    noise
    scuttlebutt

فارسی به انگلیسی

شایعه پراکن
rumormonger, scandalmonger, talebearer

شایعه پراکندن
bruit, buzz, gossip

شایعه پراکنی
chitchat, grapevine, scandal

شایعه پراکنی و دروغ بافی کردن
calumniate

شایعه پراکنی کردن
talk

شایعه پرداز
scandalous

شایعه پردازانه
scandalous

شایعه پردازی
tittle-tattle

شایعه خوشایند
tidbit

شایعه ساز
rumormonger

شایعه نامه
tabloid

مترادف ها

buzz (اسم)
اوازه، همهمه، شایعه، ورور

hearsay (اسم)
اوازه، شایعه، مسموعات، چیز شنیده

grapevine (اسم)
شهرت، مو، شایعه، تاک، درخت انگور

rumor (اسم)
شایعه، چغلی، چو

rumour (اسم)
شایعه، چغلی، چو

پیشنهاد کاربران

سخن - پراکنی، سخن - اندازی، گفتەاندازی، گفتەپراکنی، چو، چواندازی، زبانزد
چو
چو اندازی /چو انداختن/چوپراکندن، هر کدام بسته به هر باره و گزاره می توانند جانشین �شایعه ساختن / پراکندن� شوند؛ نمونه:
. . . آخوند یاد شده، زیر فشارهای بگمان بسیار نیرومندِ �نشانه خدا�هایی آویزان به جاهای بالاتری از �ریسمان�، پس از آن، ناچار به پس گرفتن آنچه بر زبان آورده بود، شد؛ همه ی آنچه گفته بود را دروغ خواند و بگردن چو اندازان و سخن پراکنان افکند!
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_26. html

حرف و نقل
لهجه و گویش تهرانی
شایعه
نیوشه
پارسی ان نیوشه است
شنیده هایی بر اساس حدس و گمان که صحت و سقم آن مشخص نیست
چو . .
حرف و حدیث
چو، هو
آوازه
آوازهء نادرست، آوازه ی به دروغ
فرافکنی ، دروغ پردازی
چو - هو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس