شایستگی

/SAyestegi/

    ability
    admiration
    appropriateness
    aptitude
    aptness
    competence
    decency
    merit
    desert
    dignity
    eminence
    fitness
    propriety
    qualification
    rightness
    seemliness
    suitability
    worthiness

مترادف ها

ability (اسم)
توانایی، قابلیت، شایستگی، لیاقت، استطاعت، صلاحیت، سررشته

sufficiency (اسم)
قابلیت، شایستگی، کفایت، بسندگی، مقدار کافی

competency (اسم)
شایستگی، لیاقت، صلاحیت

competence (اسم)
شایستگی، لیاقت، صلاحیت، سررشته، کفایت، خبرگی

merit (اسم)
شایستگی، لیاقت، خدمت، استحقاق، سزاواری

suitability (اسم)
شایستگی، سازگاری، سازواری، برازندگی، درخورد بودن

worthiness (اسم)
شایستگی، ارزش، جلال، سزاواری

aptitude (اسم)
شایستگی، لیاقت، استعداد، گنجایش، تمایل طبیعی، میل ذاتی

desert (اسم)
شایستگی، صحرا، بیابان، دشت، استحقاق

acceptability (اسم)
شایستگی، قابلیت پذیرش، مقبولیت، قابلیت قبول، پذیرفتگی، پسندیدگی، قبول شدگی

adequacy (اسم)
شایستگی، کفایت، بسندگی، تکافو

pertinence (اسم)
شایستگی، وابستگی، اقتضاء، دخل

pertinency (اسم)
شایستگی، وابستگی، اقتضاء، دخل

aptness (اسم)
شایستگی، استعداد، احتمال

decency (اسم)
شایستگی، محجوبیت، نجابت، انطباق با مورد، پاک بینی

eligibility (اسم)
شایستگی، مشمولیت

پیشنهاد کاربران

شایستگی: داشتن توانایی های لازم برای کاری یا امری
کفایت
Merit
شعار"هر ایرانی لیاقت داشتن زندگی مرفّه" یعنی:
هر ایرانی ( حد اقل 85 میلیون نفر ) حق دارد مالک چندین ویلا، ماشین لوکس، ماشین SU، کامیون و وانت برای حمل ونقل، هواپیما شخصی، قایق تفریحی شخصی، خرید از کشورهای خارجی ومغازهای لوکس، ساعات کار یک ثانیه در سال ( یا در کل عمر ) ، بیمه همه چیز، عمل زیبائی همه اعضاء بدن، درآمد کلّ نفط وگاز ومعادن، مالک ZOO شخصی، ساحل دریا، چند جزیره مرجانی، ایستگاه فضائی . . .
...
[مشاهده متن کامل]

وتأمین این موارد برای برای تک تک فرزندانش . . .
بااین حساب نیاز به:
85000 میلیارد زمین 85 خدا
The world is not enoagh fo Irainains.
وبقیت ملّتها همچنین عقیده دارند؛ پس:
80000 میلیارد خدا وبهشت نیاز هست.
واگه حاصل شد بازهم شاکی میشه ومیگه "چیزی ندارم!"
"وماذالک علی الله بعزیز"!

با کمالات
صلاحیت
صلاحیت . . لیاقت . .
شایستگی: شایستگی در پهلوی در ریخت شایستگیه šaistagīh بکار می رفته است. ) )
( ( جهان را چو باران به بایستگی
روان را چو دانش به شایستگی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 296. )
استحقاق، استعداد، سزاواری، قابلیت، لیاقت، جربزه
ارزندگی
لیاقت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس