شاهزاده

/SAhzAde/

    prince
    raja
    rajah

فارسی به انگلیسی

شاهزاده خانم
princess

شاهزاده خودمختار
archduke

مترادف ها

lord (اسم)
ارباب، سید، خداوند، مالک، خدیو، لرد، صاحب، شاهزاده

prince (اسم)
سرور، سید، ولیعهد، شاهزاده

seigneur (اسم)
امیر، آقا، شاهزاده، سنیور

پیشنهاد کاربران

شاه گهر. [ گ ُ هََ ] ( ص مرکب ) آنکه دارای گوهر و نژاد شاهان بود. از گوهر و تبار شاهان . شاهزاد. || ( اِ مرکب ) جد پادشاهان . ( ناظم الاطباء ) . اما این معنی جای تأمل است .
گوهر ملک . [ گ َ / گُو هََ م ُ ] ( اِ مرکب ) کنایه از پادشاهزاده باشد. || پادشاه را نیز گویند. ( آنندراج ) .
شاهزاده من
در فارسی نام ها جنسیت ندارند. ( نامانند آلمانی یا عربی )
شاهزاده ( king/queen - born ) به معنای زاده شاه ( چه شاه مرد چه شاه زن ) ، واژه ای بی جنس است.
شاه زاده ی دختر را "شاه دخت" ( princess ) و
شاه زاده ی پسر را "شاه پور" ( prince ) گویند.
شاهزاده در پهلوی شاهزاتگ šāh - zātag بوده است .
پرنس، شاپور، شاهپور، شهزاد، شهزاده، ملکزاده
پرنسس_با عظمت
پرنس

بپرس