برای ی واژه ی شاهزاده پایین قرار می دهم لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی شاهزاده از ریشه ی دو واژه ی شاه و زاده فارسی هست خود واژه ی زاده از ریشه ی واژه ی زادن فارسی هست زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
شاهزاده ( به انگلیسی: The Prince ) نام شخصیت اصلی سری بازی های ویدئویی شاهزاده ایران است. شاهزاده در شن های زمان ظاهری بسیار شاداب و سرحال دارد ( بر خلاف قلمرو جنگجویان ) ولی حرکات و تکنیک های محدودی را داراست. ... [مشاهده متن کامل]
شاهزاده در بازی دوم یعنی در قلمرو جنگجویان ظاهری آشفته و خشن را دارد که در عوض حرکات و تکنیک بسیار پیشرفته تر و کشنده تر را داراست. شاهزاده در بازی سوم دو سریر قدرتی خارق العاده را دارد که چهره اش نیز شاداب تر از بازی دوم است. شاهزاده در شن های فراموش شده در واقع شاهزاده داستان اول است و با قدرت نسبتاً بالایی که دارد توانست راتاش را نابود کند.
شاه گهر. [ گ ُ هََ ] ( ص مرکب ) آنکه دارای گوهر و نژاد شاهان بود. از گوهر و تبار شاهان . شاهزاد. || ( اِ مرکب ) جد پادشاهان . ( ناظم الاطباء ) . اما این معنی جای تأمل است .
گوهر ملک . [ گ َ / گُو هََ م ُ ] ( اِ مرکب ) کنایه از پادشاهزاده باشد. || پادشاه را نیز گویند. ( آنندراج ) .
شاهزاده من
در فارسی نام ها جنسیت ندارند. ( نامانند آلمانی یا عربی ) شاهزاده ( king/queen - born ) به معنای زاده شاه ( چه شاه مرد چه شاه زن ) ، واژه ای بی جنس است. شاه زاده ی دختر را "شاه دخت" ( princess ) و شاه زاده ی پسر را "شاه پور" ( prince ) گویند.