رخشارگاه ✅
نیازی نیست واژه تازه ای برای سینما بسازیم.
سینِما یک واژه فرانسوی است و برابرنهاده آن می شود سینَما، که از واژه شماره سی و نما تشکیل شده و اشاره دارد به ۳۰ فریم بر ثانیه که نرخ فریم استاندارد است، در واقع یعنی هر ثانیه فیلم از ۳۰ عکس ساخته می شود.
سینِ ( cin� ) [فرانسوی] استفاده شده در کلمات "سینما به فرانسوی: cin�ma" و "سینِه موبیل به فرانسوی: Cin�mobile" که معنی اصطلاحی آن، فیلم می شود. در ضمن،
mobile، که تلفظ فرانسوی آن، مُبیل است همان مُبایل یا موبایل با تلفظ انگلیسی آن است که معنی متحرک و سیار می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
cin�ma، سینما، نمایش تصاویر متحرک رنگی یا سیاه وسفید بر پرده.
Cin�mobile، سینِه موبیل، فیلم خودرو، یک ماشین بزرگ شبیه کامیونت است که از بیرون جای نفوذی برای باد و باران و آفتاب ندارد و داخل آن با سبک و شیوه خاصی قفسه بندی شده تا گروه فیلم برداری وسایل و تجهیزات خود را داخل آن بگذارند و خارج از استودیو فیلم برداری کنند این ماشین ها دارای اتاق تعویض لباس و گریم نیز هستند.
اصلاحیه: با توجه به اینکه حرف فرانسوی e که دقیقا در بالای آن علامتی چون فتحه قرار دارد برای دیکشنری آبادیس نامفهوم است لذا به جای آن علامت سوال نقش بسته است لذا خوانندگان به این مسئله دقت کنند و در این مطلب هرکجا علامت سوال دیدند آن را با چنین حرفی جایگزین کنند.
احتمالاً کلمۀ سیناما sinama ترکی با کلمۀ سینما ارتباط دارد
سیناما sinama مخفف سیناماک sinamak= آزمایش کردن، تست کردن، سنجیدن، آزمودن، ارزیابی کردن، ملاحظه کردن، تماشا کردن، بررسی کردن، تصور کردن، پنداشتن، خیال کردن، فکر کردن، تصویر کردن، اندیشیدن، اندیشه کردن، و. . .
... [مشاهده متن کامل]
Men siziň o�nuňyzy sinama u�in geldim مین سیزینگ اُینونگیزی سیناما اوچین گِلدیم= من برای تست ( ملاحظه، تماشا، ارزیابی، آزمایش، و. . . ) بازی شما آمدم
sen meny sinama سِن مِنی سیناما= تو مرا آزمایش نکن، تو مرا ارزیابی ( تماشا، ملاحظه ) نکن
men ol suraty sinama geldim مِن اُل سوراتی سیناما گِلدیم= من برای تستِ ( ملاحظۀ، تماشای، و. . . ) آن تصویر ( عکس، صورت، و. . ) آمده ام
سیماوا
#پیشنهاد شخصی:
پویان ( سینما )
به معنیِ پوینده و پویاساز .
با توجه به ریشه ی معنایی واژه هایی مانندِ ( Cinema, Animation, Motion, Art, Movie ) که همگی به ( پویایی و حرکت ) اشاره دارند والبته به کار گیری واژه ی ( پویانمایی ) در فارسی امروز می توان از این واژه بهره گرفت وَ واژه سازی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
برای نمونه:
پویانگر/سینماگر
سینما ( جا وَ مکان ) - پویانسَرا
حتی به جای عبارتِ ( فیلم سینمایی ) می توان آن را به کار بُرد.
یک پویان/ یک فیلم سینمایی.
توجه: ( در زبان آمریکایی )
{ movie فیلم سینمایی
برگرفته از moving pictures
Movies فیلم های سینمایی
وَ The movies سینما }
رخشار ( roxƨar )
به چم ( مفهوم ) هنر و کاری که به آفرینش وین هایی ( تصویرهایی ) بیانجامد.
رخشارکده ( roxƨarkəde ) ، رخشارگاه ( roxƨargah ) ، رخشارخانه ( roxƨarxane )
به آرِش جای نمایش رخشا ( فیلم ) یا رخشار ( اثر سینمایی ) است.
برابر پارسی سینما :
رخشارگاه
تماشاخانه
تماشاکده
تماشاگاه
نماوایش
نما آوا یِش
زیرا بجز تصویر ( نما ) ، صدا هم وجود دارد پس باید واژه کلی تر باشد.
و همچنین با واژه نمایش هم یک هماهنگی لغوی داشته باشد تا زیباتر در ذهن جای گیرد.
سینما
سینِ همریشه با واژه ی پارسی جُن یا جُنب است .
به گُمانم در پارسی امروز می توان از واژه های دیگر با این درونمایه هم بهره برد :
پونِگارستان ، پونمودگاه ، پومایشگاه
در زبان انگلیسی: movie همریشه با ستاک : مود و مای در پارسی است که این کارواژه را پیشوند هایی به کار میبریم :
... [مشاهده متن کامل]
فرمودن ، فرماییدن
آزمودن ، آزماییدن
پیمودن ، پیماییدن
آمودن/ آمادن ، آماییدن
نمودن ، نماییدن
مود و ماد به مینه اندازه و سنجه است ولی در مَجاز : حرکت، جنبش و سرعت فهمیده می شود، که می توان از این ستاک هم واژه ای شایسته ساخت.
کینِما، واژه ای یونانی ( κινῆμα. - ατος ) ، ریشه ای در وجه تسمیه سینماست به معنای《حرکت》
- سینما را نمی توان قطعا رسانه ای نامید که شامل تصاویر متحرک و صدا _از نما و آوای واقعی یا بازسازی شده_ باشد.
... [مشاهده متن کامل]
• سینما قبل از آن یک فن آوری متکی به نور برای بازنمایی جهانِ عینی یا خیالی، به شکل صرفا "تصاویر متحرک" است و الزاما باید حاوی یک یا چند وجه از اندیشه باشد.
- ماهیت و ذات سینما هرگز متکی و مبتنی بر داستان، موسیقی، صدا، رنگ، سرگرمی و تجارت نیست.
• تمام این عناصر زاییده ی اصالت سینما و مسبب توانمندی سینما هستند.
- هنر در سینما جایگاه قبلی ندارد.
هنر ممزوج سینماست همانطور که تخیل _با درهم آمیخته گی_ با معنا شعر را به عنوان یک هنر می آفریند.
• سینما می تواند محملی برای تخیل یا واقعیت باشد و این قابلیت را دارد که ابزاری باشد برای انتقال اندیشه ای مشخص و قابل درک.
- سینما نام مکانی برای نمایش فیلمِ موسوم به سینمایی نیست. نام آن جایگاه و حریم برای نمایش فیلم می تواند "سالن سینما" باشد.
• سینما به عمد یا به سهو می تواند مورد استفاده یا سوءاستفاده قرار بگیرد.
- سینما، یک جریان اجتماعی، بستر، صنف و یا تشکّلی نیست که در آن {توی آن} به فعالیت های موسوم به سینمایی پرداخت.
و. . .
سینما
سونَما : سو در پارسی به مینه نور و شید است نمونه :
سوسو زدن ، به سوی چراغ ، در فراز : چشم هایم
سو ندارد. در پارسی دیرین به خورشید سون
گفته میشده. در سینما با نور و شید و روشنایی
پونگاره یا توژ ( فیلم ) نمایش داده میشود .
نمابین
محل نمایش فیلم
سیل کده
سی_هزار_نما
نماگاه
دیدنما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)