سیماب

/simAb/

    quicksilver
    mercury

مترادف ها

mercury (اسم)
تیر، پیک، پیغام بر، عطارد، جیوه، سیماب، دزد ماهر، یکی از خدایان یونان قدیم

quicksilver (اسم)
جیوه، سیماب

پیشنهاد کاربران

ژیوه
چو ژیوه بود به جنبش نبود زنده اصلی
نمود جنبش عاریه بازرفت و سکون شد
مولانا
ابک، جیوه ، در برخی از موارد هم موج هم معنی میده
آبک, جیوه , زیبق
آبَق ( معرب آبَک ) ، زیبَق ، جیوه
مرکور
سیماب:سیم ( نقره ) آب - - > نقره ی آبکی و روان
جیوه، زیبق
سیماب خود واژه ای پارسی و زیباست.
آن چه باید درست شود واژه
ژیوه
است که به نادرست جیوه می گوییم.
ابک
سیماب : جیوه
با کفش این چشمه ی سیماب ریز
خوانده چو سیماب گریزا گریز
دکتر برات زنجانی در مورد سیماب می نویسد: << سیماب در ادبیات فارسی و زیبا شناسی ادبی ، نشانه ی بی قراری ، و نشانه ی گریختن و گریزپا بودن است. >>
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۰.
جیوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)