هر یک چندی یکی برآید که منم
با نعمت و سیم و زر آید که منم
چون کارک او نظام گیرد روزی
ناگه اجل از کمین برآید که منم
خیام
در اصل فلزمایع جیوه است که در آرایشگاه بانوان کاربرد دارد و لذا نقره این نام را از جیوه عاریت گرفته پس نام نقره استعاره جیوه سیم شده است
با کسره سین ومشدد یا با ضمه یا پیش که ما واوکوچک می نامیم سوم میشود و یا بدل واو است سِیَّم یعنی سی یم هردو درست است ودستور مظفرالدین شاه برای تهران بزرگ خوب وکارساز بود وهرکه بتهران رود مجبوراست کتابی حرف بزند تا همه متوجه شوند وچون بولایت خودش رود هرگونه سخن را محاوره کند هم مختار وآزاد است
مایه عفونت در بدن جانداران
چون گل چکنی زعشق پیراهن چاک
مانند سمن سیم درانداز به خاک. . .
سیم در این شعر قطره شبنم و ژاله است وسیم درانداز بخاک اشاره به مایه عفونی را با کنایه گفته است
سِیُم در قدیم به معنای سوم هم بوده . . .
جالب است بدانیم فارسی زبانان اهل تاجیکستان، به آن رشته فلزی که جریان برق را عبور می دهد، ناقل برق می گویند.
سیم یعنی نقره
سیم سپید استعاره از برف
واژه سیم
معادل ابجد 110
تعداد حروف 3
تلفظ sim
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: asīm]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی seyyom
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
سِیُّم
در فارسی قدیم به معنی سوم
چون گُل چه کنی ز عشق پیراهن چاک/ مانند سمن سیم درانداز به خاک ( مقامات حمیدی )
سکه یا نقره
سیم steel wool
سیم ظرف شویی
string
. string is wrait
سیم:نقره
سیم: در پهلوی آسم āsem بوده است.
( ( به چشمش همان خاک و هم سیم و زر
کریمی بدو یافته زیب و فر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 221. )
سیم در پای کسی کشیدن : سیم و زر نثار پای او کردن و زیر پای او ریختن
سیم در پای سیم ساق کشید
گنبد سیم را به سیم خرید
گنبد سیم در اینجا کنایه از تن سفید کنیزک است
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 519 )
در سیم زدن : در نقره استوار داشتن و نصب کردن است و بالکنایه در قاب نقره ای گرفتن تصویر را معنی می دهد.
چون سهی سرو برفراخته سر
زده در سیم، تاج تا به کمر
معنی بیت :سر را چون سرو سهی برافراخته بود و از تاج به کمر آنرا در نقره و قاب نقره گرفته و استوار داشته بود.
... [مشاهده متن کامل]
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۶۰.
نقره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)