سیل

/seyl/

    flood
    torrent
    inundation
    seal

فارسی به انگلیسی

سیل اسا
torrential

سیل اورده
torrential

سیل برد
sail board

سیل برق ا سا
flash flood

سیل برگردان
bund for flood prevention, embankment

سیل بزرگ
deluge

سیل بند
levee, floodgate

سیل ترافیک
stream

سیل خیز
giving rise to inundations, submergible

سیل زده
flood victim, afloat, awash

سیل زده شدن
flood

سیل زده کردن
deluge, drown, flood, inundate, overflow

سیل شکار کردن
seal

سیل غافلگیر کننده
flash flood

سیل گرفتگی
inundation

سیل گرفتن
inundate

سیل گیر
floodgate

سیل مردم
swarm

سیل وار پرکردن
flood

سیل وار ریختن
flood

مترادف ها

sill (اسم)
پایه، سده، سیل، آستان در، تیر پایه، آستان، طوفان یا گرداب شدید، گسله بستری

flood (اسم)
دریا، سیل، طوفان، رود

spate (اسم)
رگبار، سیل، سیلاب، طغیان رود، تعداد خیلی زیاد، هجوم بی مقدمه

torrent (اسم)
سیاله، سیل، سیل رود، جریان شدید

flux (اسم)
ریزش، مد، گداز، سیل، اسهال، سیلان، شار، گداختگی، تغییرات پی درپی، خون ریزش

deluge (اسم)
سیل، طوفان

overflow (اسم)
اضافی، سیل، طغیان، سرریز، طغیان اب

mudflow (اسم)
سیل

پیشنهاد کاربران

سیل سه حرفی به معنی سیلاب ریشه عربی دارد ، و واژه ای مانند مسیله هم از همین کلمه ساخته شده و به معنای محل سیل میباشد یا جایگاهی که بیشترین احتمال سیل را دارد.
و هیچ ربطی به ترکی ندارد
سیل با کسره زیر س، به معنی دیدن هست در گویش دشتی، سیل کردن ) ( نگاه کردن ) و در گویش بوشهری با افتادن ل به سی تبدیل میشود به همین معنا
هین ؛اگاه باش
در پارسی دری :سیل
پارسی باستان:سپاه
گویش لری:خون
کلمه ریشه ترکی دارد سیل یا سل به معنای تمیز کننده با جاری شدن هست مثلا در ترکی به آب پاشی کن سولا میگن
یا به کسی که توی کوچه خیابان می چرخه سولن میگن یعنی ول خیلی مثال دیگه هست که میشه زد هر چند هم وطنان فارس زبان نسبت به ما ترک ها بی مهری میکنن و منکر تاثیر زبان ترکی در فارسی دری و فارسی امروزی ایران هستن
...
[مشاهده متن کامل]

سیل بر وزن بیل: لای، لجن
نَسِل سیل: از تبار لجن
گویش طالقانی
واژه سیل
معادل ابجد 100
تعداد حروف 3
تلفظ seyl
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: سَیل، جمع: سُیُول]
مختصات ( سَ یا س ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی seyl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

سیل به گویش بختیاری یعنی نگاه کردن سیل کن یعنی ببین
سیل در گویش کرمانی به معنی تماشا کردن با لذت
مثلی هم دارند میگن : سیلی صد تومن
یعنی تماشا کردنش با ارزشه
سِیل در گویش شیرازی به معنی نگاه کردن از روی تعجب است و ریشه در سیر دارد. بر گرفته از آیه قرآن قل سیر و فی الارض
گویا واژه لای نیز بچم سیل بوده ولای و لور باید از یک ریشه باشند این با انگونه که دوستمان درباره لورکند و لور گفت جور است چرا که وازه مویه و موره نیز نمونه ان داریم
سیل عربی
پارسی هین لای لور
لور و هین را میتوان بکار برد
سیل=هین
لورکند=جایی که سیلاب آنجا را ویران کرده باشد
چه ژاژها - دوستی که میگوید چون گسیل پارسی است پس سیل پارسی است توشه ات را از کجا میگیری برادر ؟
میدانید پیشوند چیست؟ خوبست که خود میگویی جدایی ناپذیر پس دگر پیشوند نمیشود در گزاردن و گمادن و انچه برشمردی گ از واژه است - گسیل نیز سره اش گسید است د به ل گشته مانند دنبه لمبه -
...
[مشاهده متن کامل]

گسیل و گسید و وسیل به چم فرستادن است و نه سیل - چرا همینگونه چرت میگویید ؟
ریشه این واژه گسید در نوشته ها امده
یا گسید به نیکی یا بدار به نیکی = یا زن را به نیکی در خانه خویش نگاه دارید یا او را به نیکی به خانه پدر گسیل کنید
ان دوست که میگوید چون همانند انرا در انگلیسی داریم - سیل درلاتین inundatio لاتین در انگلیسی flood است کججا وازه همانند اینست ؟ اگر اندکی میخواندید می دانستید که ریشه سیل در عربی از سال سیَلان می اید و این همه ژاژ نمیخایید دگر انکه واژه هین پارسی جای سیل عربی هست
هین
از کوهسار دوش به رنگ می
هین آمد ای نگار می آور هین.
دقیقی.
هینی به گاه جنگ به تک خاسته ز کوه
هین بزرگ بازنگردد به هین و هی.
منوچهری.
دم خون چو رود مهین هین گرفت
ز غم چهره شاه چین چین گرفت.
گرشاسبنامه .
شل و خشت پرواز شاهین گرفت
ز باران خون کوه در هین گرفت.
گشتاسپنامه

واژه کاملا ریشه در زبان تورکی دارد که به زبان عربی داخل شده و سپس وارد گویش دری شده است.
این واژه با کلمات سۇ/اىسلانماق/سیلمـَک در تورکی هم ریشه است. سۇ ( آب ) با اىسلاتماق ( به آب کشیدن ) مسیر را سیلـَر ( تمیز میکند )
در فرهنگ کهن این سرزمین، زمین و زن به هم تشبیه می شوند و چنین باوری از دیرباز وجود داشته است که اگر حریم و حجاب مادرانه زمین مخصوصا درباره آب روان چشمه و رودخانه رعایت نشود، خشم مردانه آسمانها به تندی و تیزی، دامن مردم را می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

قطعا همه چیز از پندارهای پیشینیان ما، یکسره به حق یا باطل نیست. شاید از آنجا که معادلات ریاضی و هندسی، چندان کشف نشده است و همین کشفیات موجود هم پذیرش چندانی ندارد و زبان علم در مجاب کردن عام و خاص برای حفاظت از طبیعت، قاصر است، گروهی با همین هدف به صنایع ادبی و مذهبی متوسل می شوند. مشکل این که گاهی، وسیله جای هدف را می گیرد و ما غرق مبالغه و تصنع زیاد شاعران و کاهنان، می شویم. عقلانیت و خردورزی برکنار می گردد و هدف حفاظت از زیستبوم و ریشه های حقیقی ما فراموش می شود. حتی نقش علمی افرادی چون مریم مقدس و فاطمه زهرا که بر ضد سنت هایی به شدت مصنوعی شده به عنوان بنات الله به پا خاسته بودند، به باد فراموشی سپرده شده و دور نیست که ایشان جای مظاهری چون اینانا، ایزیس و آناهیتا را در پندارهای عامه بگیرند.
در مقابل، کسانی هم که باور به حرمت آب و زمین را از دست داده اند و گاه جامه نوگرایان و دانشگاهیان را هم می پوشند، بی پروا به تخریب محیط زیست می پردازند. امید این که با سیلی طبیعت مخصوصا سیلاب، بیداری و هشیاری ما از هر سو بیشتر شود

یا حق
دلیل سیل در ایران زنانی بود که ترویج فساد و بی حجابی میکردند تادرسی باشد برای آیندگان. هو مدد حق
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=NQFz-tnNk0w&ab_channel=DisasterCompilations
هر از چند گاه، بعضا به فاصله چندین نسل، سیلاب در بیشتر جاها رخ می دهد. دلیل عمده سیلاب، گسترش شکافهای آشکار و پنهان واقع در کوهها و ارتفاعات و برون تراویدن آبهای انباشته در مخازن آن است اما عوامل شدت آسیب و سیل زدگی، چندوجهی و گوناگون هستند. مثلا نبود پوشش انبوه و ریشه های گیاهی در تشدید پدیده، موثر می باشد. سیلاب معمولا با رانش خاک و گل و لای فراوان، همراه است و چه بسا بستر چشمه و آبهای زیرزمینی، جوی ها و حتی رودهای بزرگ را مسدود کرده و مسیر معمول آب را جابجا می کند. به همین علت، فضای دور از رودخانه نیز ممکن است دچار سیلاب شود و پیش بینی مسیر آب، در مواردی غیرممکن به نظر می رسد. گاهی تنها سیلاب نیست و زلزله با آن توام می شود. گاهی دست دشمن هم در کار بوده و سدهای بزرگ، عامدانه شکسته می شود. بشر تا کنون نتوانسته است که تهدیدهای طبیعی و انسانی را کاملا مهار کند اما تلاشهای او بیهوده نیست و با مدیریت، می توان ضریب خطر و شدت آسیب را کاهش داد. تبدیل سیلاب از تهدید به فرصت، مخصوصا برای سرزمینهای نسبتا خشک و کم باران، اهمیتی مضاعف دارد. شرایط اقلیمی متفاوت، موجب آن می شود که نتوان راهکاری یکسان در مدیریت آب را به همه جا تعمیم داد. بنابراین کاملا معقول است که در هر قاره، در هر کشور و حتی در هر محل، روشها تا حدودی متفاوت و منحصر به فرد باشد. هزینه ساخت و نگهداری شبکه های زهکشی و آبیاری بالاست و معمولا چنین طرحهای بزرگی در بلندمدت بدون مدیریت مستمر، همچنین تعاون و مشارکت نیروهای محلی، شکست می خورند.
...
[مشاهده متن کامل]

از روشهای پیشینیان ما ایجاد شبکه های قنات و جریب است.
قنات از پیچیده ترین و شاید آرمانگرایانه ترین روشها در پیشگیری از سیلاب بود. این روش موجب می شد مادرچشمه در هر محل شناسایی شود و بصورت منظم، آب از شکافهای پنهان کوه و ارتفاعات به سوی دشتها و بیابانها هدایت یابد. اما تجربه نشان می دهد که قنات نیاز به رصد و مطالعه پیوسته آب زیرزمینی و ترمیم مداوم دارد و معمولا در صورت بروز سیلاب یا زلزله، بیشترین آسیب و تغییرات در شبکه های زیرزمینی رخ می دهد.
جریب، شبکه آبهای سطحی است. جوی چهار ضلع هر جریب، ژرفا و پهنایی تقریبا ۱ تا ۲ متری داشت و از بالادست به استخری بزرگ موسوم به سیل بند ( سل یا آب سر ) می پیوست و گاه آبهای سطحی بواسطه همین شبکه های مربع مانند، ضمن پیمودن بخش اعظم باغها و مزارع در میانه و خصوصا اراضی پایین دست آن محل، به رشته گودالها یا خندق هایی گود ( با ژرفا و پهنایی بیش از ۵متر ) ، پشت یک رشته از تپه های طبیعی، دیواره ها و خاکریزهای بلند مصنوعی در هر شعاع حداقل ۵ تا ۶ کیلومتری ( یک فرسخ ) از مرکز محله، می رسیدند و تقریبا یک دایره به قطر ۱۰ - ۱۲ کیلومتر می ساختند که به هنگام جنگ نیز جنبه دفاعی داشت و راه را بر دشمن مهاجم، تنگ و محدود می کرد یا ضریب آسیب و شدت خطر شکسته شدن سد را می کاست. البته از آنجا که نمودار عوارض طبیعی ( توپوگرافی ) هر محله، متفاوت و متغیر است، مقدار جریب و صورت وضعی آن در هر مکان و هر زمان، می تواند عملا با تغییراتی در جزئیات، همراه باشد. سابقه جریب کشی، بسیار دور و دراز است و به زمان نخستین شهرهای باستانی چون اوروک و اور برمی گردد اما حفاظت و نگهداری از آن نظم مخصوصا با امکانات ساده در گذشته، آسان نبوده است و حتی شهرهای سرسختی چون داراب در سرزمین فارس، مدینةالنبی در حجاز و بغداد در عراق، سرانجام به نابسامانی افتادند. مخصوصا در زمان چنگیزخان مغول، بسیاری از شهرها به علت نادیده گرفتن اصول مدیریت آب، به چالش کشیده می شوند. مدیریت در مرکز محل، با اهمیت مضاعف در این نوع آبادانی هاست؛ وابستگی زیاد به حکومت مرکزی و نبود دانش و توانایی کافی در مدیران محلی، نظام آبیاری را هم دستخوش آسیب می کند. در این روش، محدودیتهای جدی برای تراکم بیش از حد جمعیت، تغییر کاربری اراضی و دست کشیدن ساکنان از باغداری و کشاورزی یا تشدید برداشت از آب، . . . وجود دارد. زمینداران، ناگزیر به همیاری و مشارکت مستقیم در ترمیم هر ساله شبکه زهکشی و آبیاری می شوند. چنین نظامی نمی تواند چندان مطلوب حکومتهای مرکزی مستبد یا گروههای مایل به خروج از ساختار محلی باشد. جریب در قرون نخست هجری، عموما بصورت مربع در ضلع حدود ۴۰ متر ( ۶۰ ذراع ) و مساحت مابین ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ متر مربع در نظر گرفته می شود. در حالی که در عصر جدید، آن را چند برابر بزرگتر تا ابعاد هر هکتار ( مربع های در ضلع ۱۰۰ متری با مساحت ۱۰ هزار متر مربع ) ، انگاشته اند اما عملا از الزامات همراه با جریب یا تقسیم اراضی، اکنون چندان نشان و خبری در ایران بجا نمانده است

سیل واژه ای هند و اروپایی است ، به چند دلیل ، که یک دلیلش این می تواند باشد که واژه همانند این واژه در زبان همخانواده ( انگلیسی ) بکار می رود
آیا واژه ( سیل ) واژه ای عربی است؟ من گمان نمی کنم. چرا؟
چون ما در زبانِ پارسی واژه ای به نامِ ( گُسیل ) داریم و می دانیم ( گُ ) در زبانِ پارسی پیشوندِ جدایی ناپذیری است که در زبانهایِ اوستایی و پهلوی ( وی ) بوده است؛ بمانندِ ( گُستردن، گُداختن، گُزاردن، گُماردن، گُمانیدن، گُداشتن ( گُذاشتن ) و. . . )
...
[مشاهده متن کامل]

پس تکواژهایِ گُسیل چنین است:
1 - گُ
2 - سیل
اکنون بنابر نزدیکیِ معناییِ ( گُسیل ) و ( سیل ) و همچنین تکواژشناسی روشن می شود که واژه ( سیل ) عربی نمی باشد. اگر دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ ( ر/ل ) را هم بیافزاییم، واژه ( سِیر ) نیز می تواند از همین ریشه باشد.
دیدگاهِ زبانشناسان و دوستان در اینباره می تواند رهگشا باشد.

واژه پارسی برابر سیل عربی هین است
هین
از کوهسار دوش به رنگ می
هین آمد ای نگار می آور هین.
دقیقی.
هینی به گاه جنگ به تک خاسته ز کوه
هین بزرگ بازنگردد به هین و هی.
منوچهری.

...
[مشاهده متن کامل]

دم خون چو رود مهین هین گرفت
ز غم چهره شاه چین چین گرفت.
گرشاسبنامه .
شل و خشت پرواز شاهین گرفت
ز باران خون کوه در هین گرفت.
گشتاسپنامه
و سیل اگر پارسی باشد برابر نگاه است و انرا سی نیز گویند
رویم از باغبان گل بپرسیم
چرا بلبل به سیل گل نیامد؟
من بر سر مهر و دل تو بر سر جنگ است
سی سی که دلت ای مه نوباوه چه سنگ است
این وازهه اگر برابر نگاه باشد آریانی است و در انگلیسی نیز سی گویند
دوستی که سیلاب را پارسی گفت از چیزی آگاه نیست و گسیل و وسیل به چم فرستادن است و نه سیل اباد و برابر عزم پارسی هنگ و آهتگ است
گسیل/ وسیل/ بسی/ وسی/ گسید /گسیر/ بسیر /وسیر/بسیج/ همگی در پارسی امده وبچچم فرستادن است در پهلوی امده
بسی خیر/هیر و خواستک بسی کرد=بسی خیر و خواستک گسیل کرد
ریشه این واژه گسید است و در نوشته ها امده
یا گسید به نیکی یا بدار به نیکی = یا زن را به نیکی در خانه خویش نگاه دارید یا او را به نیکی به خانه پدر گسید کنید
و عزم به پارسی هنگ است دوستمان نمیداند که گفتن از در پارسی بسیار نو است و پیشتر انر - هچا /هجا/هج/هچ/ ا اج میگفتند و هنوز گویا نزد بلوچان و هچ و در طبرستان و جاهای دگر اج و چیزهای دگر است

پیشنهادهای ایرزادگرامی بسیارارزشمنداست. هرزمان که نام ایشان رامیبینم بسیارخوشحال میشوم چراکه ازپیشنهادایشان بسیارمی آموزم. نمیدانم ایشان کیستندولی باوردارم که فردی فرهیخته وارزشمندبرای زبان وفرهنگ پارسی
...
[مشاهده متن کامل]
هستندوجایگاه ایشان درفرهنگستان زبان فارسی است. امیدوارم هرجاکه هستندتندرست باشند وازپروردگار جهان آفرین برایشان اومر درازآرزومیکنم. زنده باشید

البتهسبل به زبان لری وگویش کازرونی به چم نگاه کردن هم هست ولی بنده فکر می کنم درست این واژه سیر بوده که کم کم به سیل تغییر پیدا کرده
سیل سرریز آبی است که سبب غرق شدن زمین هایی که در حالت عادی خشک هستند می گردد. [۱] سیل ممکن است به جریان حاصل از جزر و مد نیز اطلاق شود. سیل موضوع مطالعات مختلف در حوزه آب شناسی بوده و در کشاورزی، مهندسی
...
[مشاهده متن کامل]
عمران و بهداشت عمومی دارای اهمیت کلیدی است. تاثیرات بشر بر محیط زیست، مانند تغییر کاربری زمین از طریق جنگل زدایی و از بین بردن تالاب ها، تغییر مسیر آبراهه ها با ساختن خاک دیوار، و مشکلات اساسی تر مانند تغییر اقلیم و افزایش سطح آب دریاها، اغلب سبب افزایش شدت و دفعات وقوع سیل می گردد.

سیْل معادل واژه ساج است. که نام ظرفی محدب است که روی آن نان و شیرمال و. . . درست می کنند.
واژه سیْل را با سِیل اشتباه نگیریم.
بچه ها سلام برای کلمه flood خوب are میاد یا is
سیل ( Sil ) :در زبان ترکی فعل امربه معنی پاک کن از مصدر سیلمک ( Silmək ) به معنی پاک کردن
در زبان ترکی به سیل، سِل ( Sel ) گفته می شود
《 پارسی را پاس بِداریم 》
سِیل
واژه ای پارسی که اَرَبیده اِنگاشته شُده وَ اَز آن مَسیل بَرساخته شُده اَست.
هَم چِنین واژه یِ " سِیر " هَم پارسی وَ هُم تَراز با " سِیل " اَست .
این واژه دَر کاربَردِ : خیزاب ، تُندآب ، فَرآب ( فُرات ، پُرآب، flood ) , هَخاب ، آسیل ، واسیل پارسی اَست ، بُرهان آوَری :
...
[مشاهده متن کامل]

واکاویِ واژه یِ گُسیل دَر پارسی: گُ - سیل
پیش وَند گُ دَر پارسیِ کُهَن " وی " لَبیده ( تُلَفُظّ ) می شُده : وَردیدَن < گَردیدَن
وات ل دَر سِیل به ر هم دِگَریده می شَوَد ( آواشِناسی ) :
سِیل < سِیر
گُسیل به پارسیِ کُهَن : وی سیر ، واسیر ، واسِر / واتِر :
آلمانی : Wasser : Wa - sser
اِنگِلیسی : water : wa - ter
گُسیل یا وُسیر : گُ یا وی یا وُ : جُدا وَ پَخش شُده
سِیل وَ سِیر : بِسیار ، بَسی ، وَسی ( وَسیع ؟! )
گُسیل = اَز پیش خود جُدا کَردَن وَ بِسیار به سویی فِرِستادَن هَم تَراز با عَزمِ پارسیِ وَ اَرَبیده شُده :
عَزم < اَزم : اَز = به بیرون وَ پَس وَندِ نام سازِ - م
عازِم = اَزمَنده ، اَزمِشگَر ، اَزمیدار
عَزیمَت = اَزمِش ، اَزمَندِگی ، اَزمیدِگی

در گویش بختیاری سه معنی دارد . ۱ - seyl به همان معنی رایج در زبان فارسی آب خروشان2 - seyl به معنی نگاه 3 - sil به معنی مقعد و مخرج
سیل به انگلیسی = flood. storm
آب روان قدرتمند و ویرانگر که از کنترل خارج شده است.
سیل به ترکی: سئل
درگویش بختیاری سیل به سه ( ۳ ) معنا وجود دارد، ۱_سیل = طوفان وسرازیر شدن آب فراوان باران ۲_ سیل=نگاه کردن۳_ سییل= نشیمنگاه، مقعد، پشت، میباشد. تلفظ ۱ و۲ تفاوتی ندارد، درتلفظ ۳بصورت ( ای ) خوانده میشود.
تندآب
اسماعیل خوئی سراینده گرانمایه در یکی از سروده هایش به جای سیل تازی از آوار آب بهره گرفته است.
دوست عزیز سیل در زبان لری به معنی صفا نیست. سیل یعنی نگاه کردن
سیل به زبان اچمی نگاه کردن میشه
سیل::به زبان لری
یعنی نگاه
سیل کن::نگاه کن
سیل کرد ره::نگاه کرد و رفت

آب آوار
علم همه عالم به علی داد پیمبر جون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
سیل به آن معنای متصور در ذهن ما و مذکور در اکثر لغت نامه ها چه سودی برای گلزار جز تباهی و ویرانی خواهد داشت ؟ در حالی که یکی از معانی «سیل» ، صفا و طراوت است . این معنا از گنجینه ی زبان بختیاری قابل استخراج است چنانکه شاعرانی نظیر داراب افسر بختیاری با لهجه ی شیرین لری دارد :
...
[مشاهده متن کامل]

بالکن دِی چِنِه ، سَیل و صفا زیر بُهونِه .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس