سیر

/seyr/

    strong
    circuit
    circulation
    full
    having had enough
    satisfied
    deep
    travelling
    going
    excursion
    sightseeing
    revolution
    [old weight almost equal to 75 grammes]
    contented
    jaded
    passage
    sick
    weary
    disgusted
    garlic

فارسی به انگلیسی

سیر سیر
replete

سیر قهقرایی
retrogression, throwback, retrogradation, retrogression

سیر مانند
garlicky

سیر نزولی
sunset

سیر نزولی کردن
descend

سیر نشدنی
insatiable

سیر نشده
unsaturated

سیر نکردنی
insatiable

سیر کردن
sate, satiate, assuage, circulate, to fill, to satisfy, to feed(to satiety), to glut, to weary, to go sightseeing, to travel, to revolve

سیر کن
fill

سیر کننده
square, sugary

سیر کونفلکس
circumflex

مترادف ها

development (اسم)
پیشرفت، پیش روی، ترقی، ظهور، بسط، توسعه، ایجاد، سیر، رشد، نمو، سیر تکاملی، تقریر

process (اسم)
عمل، سیر، روند، جریان عمل، فرایند، مراحل مختلف چیزی، پیشرفت تدریجی ومداوم، دوره عمل، فرا گرد

go (اسم)
سیر

movement (اسم)
حرکت، جنبش، گردش، وزن، نهضت، تکان، سیر، تغییر مکان، ژست، حرکت سریع

motion (اسم)
حرکت، جنبش، پیشنهاد، تکان، سیر، ژست، جنب وجوش

travel (اسم)
حرکت، جنبش، گردش، سفر، سیر، جهانگردی، مسافرت، سیاحت

excursion (اسم)
گردش، سیر، گشت، گردش بیرون شهر

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

walk (اسم)
راهرو، تفریح، خیابان، سیر، گردشگاه، پیاده رو، راهروی، گردش پیاده

promenade (اسم)
گردش، تفریح، تفرجگاه، سیر، گردشگاه، تفرج

tour (اسم)
ماموریت، نوبت، سفر، سیر، گشت، مسافرت، سیاحت

garlic (اسم)
سیر

sightseeing (اسم)
سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب

having eaten enough (صفت)
سیر

having had enough (صفت)
سیر

somber (صفت)
تاریک، غم انگیز، تیره، سیر، محزون، سایه دار

sombre (صفت)
تاریک، غم انگیز، تیره، سیر، محزون، سایه دار

sombrous (صفت)
گرفته، پر رنگ، سیر، حزن انگیز

tired (صفت)
خسته، بیزار، سیر، مانده، زده شده، باخستگی

satisfied (صفت)
راضی، سیرچشم، خرسند، خوشنود، سیر، خشنود

satiate (صفت)
مشبع، سیر

full (صفت)
مطلق، کامل، انباشته، بالغ، تمام، مفصل، پر، لبریز، رسیده، سیر، مملو، اکنده

deep (صفت)
عمیق، ژرف، گود، عمقی، سیر

پیشنهاد کاربران

واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / شیر ( شیر آب ) / ساری و . . . . . . همگی از شار و سار آمده اند و شار و سار یعنی جاری و متحرک از همینرو بعدها در اربی به شارع خیابان گفتند چون مکانی برای رفت و آمد بوده و مشروع / شروع ( حرکت آعازین ) / شارع ( آنچه که بر ما جاری ساختند بعنوان قانون ) / شرع ( جاری ساخته شده از مشتقات آن می باشند
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین پس از ساری و شاری عرب ها آنرا به جاری تبدیل کردند و مجری / اجرا و . . . . را از آن ساختند که همگی به شار بودن و حرکت داشتن اشاره دارد و اینگونه بود از سار - > سیر ( حرکت ) ساخته شد که آنهم در سیاره / سیار و . . . . . بکار رفت و ههمه این واژه ها به متحرک بودن و ساری و جاری بودن اشاره دارد
پس ساری / شاری / جاری / سیر / شیر ( آّب ) و . . . . . همه از
سار / شار آمدند که در
آبشار / افشار / فشار ( بسیار جاری شده و جریان دار )
فشردن از گونه های بعدا ساخته شده از افشاریدن است یعنی جریان بیشتری دادن و بیشتر جاری و ساری ساختن
و . . . .
اکنون یافتیم که چرا سیاره همان سیر و گشت و گذر / متحرک و جاری شده می باشد که ریشه ایرانی داشته اما از مشتقات زبان عربی و وامدار یافته ایرانیست.

سیر = پرشدن معده
سیر= نام یکی از صیفی جات
سِیر = گردش
سیر ( seyr ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
روند ( دری )
ویهار vihār ( سنسکریت: vihāra )
پهیر pahir ( مانوی: pahirez )
سیر ( Seyr ) یا سی ( Sey ) - در معنی دیدن، تماشا و نگاه. این واژگان با چرخش معنا به معنی سفر، گردش نیز بکار می روند. افعال سیر کردن ( Seyr kardan ) و سی کردن ( Sey kardan ) ریشه از این واژگان دارند.

...
[مشاهده متن کامل]

فکر میکنم ممکن است که این واژه ذاتا با دیِ فعل دیدن نیز ربط و این همانی داشته باشد. همچنین آشکار است شباهتش با فعل �See� زبان انگلیسی.
واژگان از بُنِ س - ی - ر در عربی [مانند سیار، سیاره] می تواند از ریشۀ این �سیر ( Seyr ) � ایرانی باشد. ( یا کهن ترش sayr است )

واژه سیر
معادل ابجد 270
تعداد حروف 3
تلفظ sir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: sēr]
مختصات ( ص . )
آواشناسی seyr
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
چشم معصومیّت بچه ها را به چشم طمع "سِیرناپذیر" تبدیل کردیم!
سیر Garlic
نام علمی Allium sativum
سِیروسفَر، سفَر، مُرور
اسامی سبزیجات به انگلیسی:
asparagus = مارچوبه
bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑
chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است )
...
[مشاهده متن کامل]

cabbage = کلم
broccoli = کلم بروکلی 🥦
cauliflower = گل کلم
Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی
celery = کرفس
lettuce = کاهو 🥬
leek = تره فرنگی
chives = تره
basil = ریحان
dill = شوید
cress = شاهی، ترتیزک
coriander = گشنیز
mushroom = قارچ
onion = پیاز 🧅
spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه
garlic = سیر 🧄
shallot = نوعی پیاز کوچک
pea = نخود فرنگی
pumpkin = کدو تنبل 🎃
spinach = اسفناج
thyme = آویشن
fennel = رازیانه، بادیان
parsley = جعفری
mint = نعنا
green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز
turnip = شلغم
oregano = پونه کوهی
sage = مریم گلی
radish = تربچه
tarragon = ترخون
beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر
zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز
okra = بامیه ( نوعی گیاه )
eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆
sweet potato = سیب زمینی شیرین
yam = سیب زمینی هندی
corn on the cob = بلال کامل 🌽
parsnip = هویج وحشی
broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا

sated
حرکت
اسراء در لغت عرب به معنی سفر شبانه است ، در حالی که کلمه سیر به مسافرت در روز گفته می شود .
وقتی قرآن می فرماید " سیروا فی العرض " یعنی اینکه سعی کنید در روشنایی روز سفر کنید و آفریده های خدا را تماشا کنید . نه اینکه شبانه سوار قطار یا هواپیما شوید و بدون اینکه از سفر خود لذت ببرید به مقصد برسید .
...
[مشاهده متن کامل]

سیر وگرسنه
سیر در زبان روسی به معنی پنیر است
اعضای بدن
سیریدن.
سیراندن کسی.
Bloated
پف کرده، سیر شده
سیر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سیر" می نویسد : ( ( سیر در پهلوی سگر sage بوده است ، آنچنانکه " دیر " دگر dagr و " شیر " شگر šage ) )
( ( مرا تخت ایران اگر بود زیر
کنون گشتم از تاج و از تخت سیر ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 354. )

پیشرقت
سیر حد اقل چهار معنی متفاوت دارد:
سیر ( نوعی گیاه شبیه پیاز ) که خواص دارویی زیادی دارد؛ به ترکی " ساریمساق " گفته می شود.
سیر ( به معنی اشباع و سیری شکم و متضاد گرسنه ) ؛ به ترکی " توخ " گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

سیر ( به معنی پررنگ و متضاد روشن و کمرنگ ) ؛ به ترکی باز هم " توخ " گفته می شود.
سیر ( باکسره حرف س و سکون حرف ی ) به معنی حرکت ؛ به ترکی " گئدیش " یا " گَزمَک " گفته می شود.

سیر سفلی و علیا نام دو روستا از توابع دهستان کانی شیرین بخش کرفتو شهرستان دیواندره در استان کردستان که سیر سفلی 60 خانوار و سیر علیا 20 خانوار جمعیت دارد. شغل مردم کشاورزی دیمی و دامداری است.
گیاهی همانند پیاز ( سیر )
جمع سیره، راهها، طرق
اسکن دروس
یکا ( واحد ) وزن برابر با هفتادو پنج گرم که خود هزارم کیلوست. در برخی شهرستانها و روستاها هنوز از چارک به عنوان واحد اندازه گیری استفاده می شود: در استان ایلام ، واحد چارک برابر دَه سیر یا 750 گرم است
...
[مشاهده متن کامل]
( افشار سیستانی ، 1372 ش ، ص 443 ) ؛ در سیستان و بلوچستان ، به عنوان واحد وزن ، نیم چارک برابر با سه کیاس یعنی 150 گرم و معادل دو سیر تبریز و چارک برابر شش کیاس یعنی سیصد گرم و معادل چهار سیر تبریز و به عنوان واحد طول چارک برابر 14 است ، یعنی 75ر13 سانتیمتر ( همو، 1371 ش ، ص 398 ) ؛ در استان بوشهر، چارک برابر یک کیلو و هفت مثقال ، یعنی 192ر1032 گرم است ( همو، 1369 ش ، ج 2، ص 663 ) ؛ در خوزستان ، چارک برابر 750 گرم ( همو، 1373 ش ، ج 2، ص 812 ) و در شیراز چارک برابر14 من شیراز، یعنی برابر 180 مثقال است ( سامی ، ص 624 ) .

سیر: Garlic
نام علمی Allium sativum
گیاه شناسی
سیر گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن تا ارتفاع 40 سانتیمتر نیز می رسد . قسمت زیر زمینی آن متورم و مرکب از 5 تا 12 قطعه و محصور در غشاهای نازک و ظریف برنگ خاکستری مایل به سفید می باشد . برگهای آن باریک و نواری شکل برنگ سب تیره و گلهای آن کوچک و صورتی رنگ که بصورت یک چتر در انتهای ساقه ظاهر می شود .
...
[مشاهده متن کامل]

سیر وپیاز رابطه ای نزدیک با هم دارند که شاید بدلیل بوی بد آنها می باشد .
در مصر قدیم برای مومیائی مدرگان و خوش طعم کردن غذاها بکار می رفته است . هومر شعر باستان در نوشته های خود از آن یاد برده است .
مردم در اروپا و اسپانیا از قبل از میلاد مسیح آنرا می شناختند و از آن استفاده می کردند .
بقراط پدر علم طب در نوشته های خود از خواص آن یاد کرده و یکی دیگر از دانشمندان قدیم 61 خاصیت مختلف برای سیر قائل شده است .
سه نوع سیر وجود دارد :
1 - سیر آمریکایی بنام Greole نامیده می شود . این نوع سیر دارای پوست سفید بوده و از انواع دیگر قوی تر است .
2 - سیر تاهیتی که از بقیه درشت تر است و گاهی قطر آن به 8 سانتیمتر می رسد .
حضرت محمد ( ص ) برای سیر 70 خاصیت مختلف قائل شده اند و می فرمایند :
از سبزی سیر تا می توانید استفاده کنید زیرا سیر دوای هفتاد درد است اما آنکس که سیر وپیاز خورده به مسجد نیاید و به مردم نزدیک نشود . ( به علت بوی بد دهان )
خواص داروئی:
سیر از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است اسانس سیر که در اثر تقطیر سیر با بخار آب حاصل می شود برای تغییر طعم غذا مصرف می شود .
1 ) سیر بادشکن وضد عفونی کننده است .
2 ) خوردن سیر مصونیت بدن را در مقابل بیماریها افزایش می دهد .
3 ) سیر کرم کش است .
4 ) سیر محرک و تقویت کننده بدن است .
، برای درد گلو میتوانید یک حبه از سیر را رنده کرده و یک قاشق مربا خوری آبلیمو به آن افزوده میل کنید، اگر این کار را چند بار انجام دهید برای درد گلو داروی مفیدی میباشد. سیر داروی سرماخوردگی و زکام است .
6 ) سیر اثر خوبی در معالجه سل دارد
7 ) سیر خون را رقیق می کند
8 ) سیر اثر خوبی در تنگی نفس دارد
9 ) خوردن مداوم سیر لقوه و رعشه را از بین می برد .
10 ) سیر چون گرم و خشک است بنابراین رطوبت معده را از بین می برد و دردهای مفاصل را درمان می کند.
11 ) سیر درمان کننده دردهای مفاصل ، سیاتیک و نقرس می باشد .
12 ) سیر برای تقویت نیروی جنسی و افزایش تولید اسپرم در اشخاص سرد مزاج بسیار مفید است .
13 ) آنهائی که قطره قطره ادرار می کنند باید حتما سیر بخورند تا بیماری آنها درمان شود .
14 ) سیر زخم های ریه و درد معده را از بین می برد .
15 ) سیر سنگ های کلیه را شکسته و خارج می سازد .
16 ) سیر را با زیره بپزید برای تقویت دندان مفید است .
17 ) مالیدن سیر پخته به دندان ، درد دندان را تسکین می دهد .
18 ) سیر را بسوزانید وبا عسل مخلوط کنید و ضمادی از آن درست کنید این ضماد برای رفع خون مردگی زیر پلک چشم مفید است .
19 ) سیر بعلت مدر بودن برای رفع آب آوردن انساج مفید است .
20 ) برای از بین بردن میخچه کف پا از ضماد سیر استفاده کنید .
21 ) جهت رفع دردهای رماتیمسی و عصبی ضماد سیر بسیار موثر است .
22 ) جهت ضد عفونی کردن دستگاه تنفسی در هنگام بیماریهای مربوطه از شربت سیر استفاده کنید :
100 گرم سیر را با 200 گرم آب و 200 گرم شکر یا قند مخلوط کرده و آنرا بجوشانید تا له شود . مقدار مصرف برای این منظور سه قاشق سوپخوری در روز است .
23 ) بتازگی در یکی از بیمارستان های آمریکا برای گندزدائی فضای بیمارستان از سیر استفاده میکنند .
24 ) پاستور پزشک معروف فرانسوی آزمایشات زیادی روی سیر انجام داد و اثر باکتری کشی سیر را تائید کرده است .
25 ) سیر ضد انعقاد و لخته شدن خون است .
26 ) در شوروی سیر بنام پنی سیلین معروف است و معمولا هنگامیکه آنفولانزا شیوع دارد، مصرف آن بالا می رود درچندسال پیش که آنفلوانزا شیوع پیدا کرد مردم شوروی 500 تن سیر مصرف کردند .
27 ) خوردن سیر سلولهای سرطانی را از بین می برد .
28 ) یکی از دانشمندان آمریکایی که در دانشگاه فلوریدا روی بیماری ایدز پژوهش می کند معتقد است که سیر در درمان ایدز اثر مثبت دارد .
29 ) مصرف سیر مقدر کلسترول خون را پائین می آورد . مقدار LDH را کاهش می دهد . مقدر مصرف سیر برای این منظور 30 گرم در روز است . جالب است که با مصرف سیر در چند ماه اول مقدر کلسترول ممکن است بالا رود و این بدین علت است که کلسترول از داخل نسوج خارج شده و داخل خون می شود که از آنجا دفع گردد بعد از اینکه کلسترول اندازه طبیعی رسید باید برای نگهداری آن روزی نصف سیر خام مصرف کرد .
30 ) خوردن سیر از سرطان جهاز هاضمه جلوگیری می کند .
31 ) چینی ها قرن هاست که برای پائین آوردن فشار خون از سیر استفاده می کنند .
مضرات :
سیر با آنکه خواص بسیاری دارد باید به حد اعتدال مصرف شود زیرا استفاده زیاد از آن در بعضی اشخاص موجب سردرد ، ضعف نیروی جنسی ، ضعف چشم و عوارض بواسیر می شود . سیر برای آنهائیکه اسهال دارند مضر است .
آنهائیکه معده ضعیف دارند و بطور کلی سیستم هاضمه آنها ضعیف است نباید در خوردن سیر افراط کنند .
کسانیکه یبوست دارند نباید سیر بخورند و برای رفع مضرات آن سیر را باید با آب و نمک پخته و کمی به آن روغن بادام یا کره اضافه کنید تا مضر نباشد .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس