prick (اسم)نقطه، خار، هدف، شق، سیخونک، الت ذکور، زخم بقدر سرسوزن، جزء کوچک چیزی، نقطه نت موسیقی، چیز خراش دهنده، میخ کوچکpoker (اسم)سیخ، سیخونک، بازی پوکر، سیخ بخاری، سیخ زنjag (اسم)خار، نوک، دندانه، کنگره، بریدگی، برامدگی تیز، سیخونک
سیخونک، دگنک، چوبِ تر ( تا نباشد چوب تر. . . )سُکسک . .یک شی تیز و چند لبه به نام سیخونک که از تیغۀ تیز چاقو ساخته شده بود، در فاصلۀ بین زین و پشت اسب قرار می دادند. حیوان بیچاره ناگهان احساس درد و سوزش بسیار در پشت خود نموده و دیوانه وار و بی احتیاط بسرعت می تاختسک+ عکس و لینک