ما واژه یِ {چیخَ} را در سانسکریت داریم به چَمِ {سیخ} که امروزه به همین ریختِ {سیخ} در آمده است.
اگر بخواهیم کارواژه ای برای آن پیشنهاد کنیم، کارواژه یِ {سیختَن} با بُنِ کنونیِ {سیز} را خواهیم داشت. ( نیازی نیست که بُنِ کنونیِ آن سیخ باشد، اینگونه کارواژه سازی ها بسیار است )
... [مشاهده متن کامل]
آشکار است که چِرایی این کارواژه سازی، واژه سازی بیشتر است. برای نِمونه، به جایِ {ضلع} در پارسی، افزون بر {بَر}، میتوانیم {سیزه} را نیز بکار ببریم.
یا میتوانیم این واژه را به جایِ {قطر} بکار ببریم.
( درباره یِ پیشنهادِ کارواژه برای {سیخ} شاید با مَن همسو نباشد، و خشنود میشوم که اگر این دیدگاه کم و کاستی دارد، بفرمایید تا ویرایش شود )
پَسگَشت:رویه یِ 76 از نِبیگِ {an Etymological Dictionary of Persian, English and other Indo - Europian Languages}، نِوِشته یِ علی نورائی
بِدرود!
با اجازتون از sik اومده همین sıxmaq هم ریشش sik هست
واژه سیخ
معادل ابجد 670
تعداد حروف 3
تلفظ six
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از سنسکریت]
مختصات ( اِ. ) 1 - هر چیز مستقیم و نوک تیز. 2 - آلتی فلزی که قطعات گوشت را بدان کشند و روی آتش کباب کنند. 3
... [مشاهده متن کامل]
آواشناسی six
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
سیخ کلمای تورکی است که از فعل تورکی سیخماق به معنی فشردن و فرو کردن مشتق شده است . سیخ بن فعل سیخماق می باشد که به معنی فشار دادن وفرو کردن است که با مفهوم سیخ کباب هماهنگ می باشد
من در جایی دیدم که:
نقطه: هیچک.
خط: سیخک.
سطح: رویه.
حجم: ستبرا.
پارسی را پاس بداریم.
بوس
spit
سیخ واژه ای پارسی است.
سیخ از واژه ی "سوراخ"گرفته شده، و به معنی سوراخ کننده است.
خود واژه ی ( سوخماخ ) در ترکی از واژه ی "سوراخ"پارسی گرفته شده است
Skewer
سیخ در گویش بهابادی اگر در مورد شلوار و زیر شلواری به کار رود به معنای خشتک است مثل سیخ شلوار، سیخ به معنای خار، مثلا مواظب سیخ های بوته باش یا یه سیخی رفته تو پاش،