منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست ببینیم در زبان سانسکریت آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
ما واژه یِ {چیخَ} را در سانسکریت داریم به چَمِ {سیخ} که امروزه به همین ریختِ {سیخ} در آمده است. اگر بخواهیم کارواژه ای برای آن پیشنهاد کنیم، کارواژه یِ {سیختَن} با بُنِ کنونیِ {سیز} را خواهیم داشت. ( نیازی نیست که بُنِ کنونیِ آن سیخ باشد، اینگونه کارواژه سازی ها بسیار است ) ... [مشاهده متن کامل]
آشکار است که چِرایی این کارواژه سازی، واژه سازی بیشتر است. برای نِمونه، به جایِ {ضلع} در پارسی، افزون بر {بَر}، میتوانیم {سیزه} را نیز بکار ببریم. یا میتوانیم این واژه را به جایِ {قطر} بکار ببریم. ( درباره یِ پیشنهادِ کارواژه برای {سیخ} شاید با مَن همسو نباشد، و خشنود میشوم که اگر این دیدگاه کم و کاستی دارد، بفرمایید تا ویرایش شود ) پَسگَشت:رویه یِ 76 از نِبیگِ {an Etymological Dictionary of Persian, English and other Indo - Europian Languages}، نِوِشته یِ علی نورائی بِدرود!
با اجازتون از sik اومده همین sıxmaq هم ریشش sik هست
واژه سیخ معادل ابجد 670 تعداد حروف 3 تلفظ six نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از سنسکریت] مختصات ( اِ. ) 1 - هر چیز مستقیم و نوک تیز. 2 - آلتی فلزی که قطعات گوشت را بدان کشند و روی آتش کباب کنند. 3 ... [مشاهده متن کامل]
آواشناسی six الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع فرهنگ فارسی عمید فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن
سیخ کلمای تورکی است که از فعل تورکی سیخماق به معنی فشردن و فرو کردن مشتق شده است . سیخ بن فعل سیخماق می باشد که به معنی فشار دادن وفرو کردن است که با مفهوم سیخ کباب هماهنگ می باشد
من در جایی دیدم که: نقطه: هیچک. خط: سیخک. سطح: رویه. حجم: ستبرا. پارسی را پاس بداریم. بوس
spit
سیخ واژه ای پارسی است. سیخ از واژه ی "سوراخ"گرفته شده، و به معنی سوراخ کننده است. خود واژه ی ( سوخماخ ) در ترکی از واژه ی "سوراخ"پارسی گرفته شده است
Skewer
سیخ در گویش بهابادی اگر در مورد شلوار و زیر شلواری به کار رود به معنای خشتک است مثل سیخ شلوار، سیخ به معنای خار، مثلا مواظب سیخ های بوته باش یا یه سیخی رفته تو پاش،