سیاهی

/siyAhi/

    blackness
    black
    inkiness
    smudge
    black colour

فارسی به انگلیسی

سیاهی اطراف چشم در اثر ضربه
black eye

سیاهی لشگر
extra

سیاهی لشکر
supernumerary, walk-on, mere numbers, noses, multitude

سیاهی یا کی هستی

مترادف ها

black (اسم)
سیاهی، دوده، لباس عزا

blackness (اسم)
سیاهی، سیاه رنگی

nigrescence (اسم)
سیاهی، تیرگی، سیاه چردگی، سیاه شدگی

nigritude (اسم)
سیاهی، تاریکی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سیاهی از ریشه ی واژه ی سیاه و ی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سیاهیسیاهیسیاهیسیاهی
شبح
در زبان اردو به معنی مرکب قلم
چراغ مردگی