سیاهه

/siyAhe/

    bill
    list
    record
    invoice

فارسی به انگلیسی

سیاهه اموال
inventory

سیاهه فروش
invoice

سیاهه کردن
inventory

مترادف ها

bill (اسم)
صورت حساب، سند، نوک، اسکناس، منقار، لایحه، قبض، لایحه قانونی، برات، فرمان، سیاهه، نوعی شمشیر پهن

invoice (اسم)
صورت حساب، صورت، سیاهه، فاکتور

list (اسم)
کنار، صورت، ریز، نرده، سیاهه، فهرست، جدول، کجی، شیار، سجاف، فرد، میدان نبرد

inventory (اسم)
سیاهه، صورت کالا، فهرست، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سیاهه از ریشه ی واژه ی سیاه و ه هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سیاههسیاههسیاههسیاهه
لیست، فهرست
مثال:
". . . ( شاه ) سیاهه ای از خواسته های خود را به مجلس داد تا همه را تصویب کنند. . . . "
>از کتاب: کار کار انگلیسی هاست، نویسنده: جک استراو، مترجم: علی مجتهد زاده
لیست، فهرست
سیاهه، به دریافتن اصطلاح یا مفهومی در خلال نوشتارهایِ یک کتاب نیز گویند.
مثلاً تفکیک قوا از خلال نوشته های مونتسکیو در کتاب روح القوانین
فاکتور، سواد، صورتحساب، صورت، فهرست، لیست