فاسد کردن، سربه سر کردن، فنا کردن، خراب کردن، سیاه کردن
ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن، از بین رفتن، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن
سیاه شدن، سیاه کردن
بد نام کردن، سیاه کردن، لکه دار کردن، سیاه ساختن
سیاه کردن، چرک کردن
سیاه کردن
سیاه کردن
سیاه کردن، سیاه ساختن، لکه دار یا بدنام کردن
سیاه کردن
سیاه کردن