asteroid
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سیاره، ستاره سیار، ستاره بخت
پیشنهاد کاربران
سَیّاره
گَردانه ( از گَردیدن ، گَرد - آنه مانند رایانه ، چیزی که می گردد )
فِرانه ( فِر = چَرخ ، بسنجید : فِرفِره، چیزی که می فِرَد )
کَرپاس : گَرپ - آس ( کَرپ که در پِیکَر داریم به مونه ی جسم یا گِنش است همتراز با corp انگلیسی و K�rper آلمانی و آس به دو مینه ی : سَنگ مانند آسیاب ، دستاس ، با سنگ چیزی را مالاندن و لِه کردن و دیگری آسمان ، بنابراین کرپاس جسم یا گِنشِ سنگی یا سنگ آسمانی مینش می دهد . )
... [مشاهده متن کامل]
گَردانه ( از گَردیدن ، گَرد - آنه مانند رایانه ، چیزی که می گردد )
فِرانه ( فِر = چَرخ ، بسنجید : فِرفِره، چیزی که می فِرَد )
کَرپاس : گَرپ - آس ( کَرپ که در پِیکَر داریم به مونه ی جسم یا گِنش است همتراز با corp انگلیسی و K�rper آلمانی و آس به دو مینه ی : سَنگ مانند آسیاب ، دستاس ، با سنگ چیزی را مالاندن و لِه کردن و دیگری آسمان ، بنابراین کرپاس جسم یا گِنشِ سنگی یا سنگ آسمانی مینش می دهد . )
... [مشاهده متن کامل]
آیا سُرسُره یا شُرشُر کردن آب نشان از روان و جاری بودن آن ندارد؟؟؟ اینهمه منفی را با دلیل بیان کنید. . .
آیا شیر ( آب ) / شیره به معنای جاری شده نیست؟ یعنی چیزی که از چیزی جاری شود
آیا ابشار ( آب شار ) به چم و معنای آب جاری و شار شده نیست ؟ وقتی شار میشود جاری و آنرا در شارش نیز داریم چطور و چگونه سار نمیتواند گونه ساخته شده از شار باشد ؟ مگر جار زدن نشان از روان سازی کلامی ندارد که شار و سار نداشته باشد؟ چگونه جار را پذیرفتید اما مجری / اجرا را نمیتوانید بپذیرید که همه اینها از یکریشه امده اند و به روان سازی و جریان سازی اشاره دارند / چطور جریان عربیست اما شریان فارسی؟؟؟ مگر شریان از شُر نیامده؟؟؟؟ و مگر همین شُر از سُر نیامده؟؟؟
... [مشاهده متن کامل]
مگر از همین شُر / شعر نیامده = جاری شده و روان شده ) مگر سروده از س رود نیامده ؟؟؟ مگر سروش از خروش نیامده ؟؟؟ که هر دو یعنی جاری شده یکی در الهام و دیگری در صدا ؛ ایا از خروش خروس ( مرغی که صدایی از خود می سراید ) نیامده ؟؟ مگر سراییدن از سُر آییدن نیامده و میبینید چطور سُر همان شُر بوده؟؟؟
مگر از همین شُر اب شُر را نخواندیم که به آب جاری گفته شده ؛ ایا شراب همان آبی نیست که باعث پویایی و روان کاوی انسان میشود؟؟؟ آیا شراب = شر آب نبوده؟؟
آیا شعر همان شِر و ور نبوده یعنی جاری شده؟؟؟؟ آیا شاعر به کسی که چیزی از خود جاری و ساری میکند نبوده؟؟؟
مگر ما واژه سرشار را نداریم که به ما گفتند پُر / مالامال و . . . . . ایا سرشار نمی شود از سر حرکت کرده = یعنی چیزی که از سر و بالای آن چیزی جاری شود و نشان از پر شدن و سرشور کردن دارد؟
اینک سوال اینست آیا شار / سار نمیتوانید به شیر / سیر دگریده باشد و از آن برای فرایافت ( مفاهیم ) دیگر بهره برده باشند؟؟
وقتی گپ و گفت از جاری شدن و حرکت باشد بیشک شیر / سیر را برای حرکت بکار بردند و در سیر و گذر آنرا میبینیم / سیار و سیاره و . . . . . شاخه های عربی طور از سیر / شیر میباشند.
آیا شیر ( آب ) / شیره به معنای جاری شده نیست؟ یعنی چیزی که از چیزی جاری شود
آیا ابشار ( آب شار ) به چم و معنای آب جاری و شار شده نیست ؟ وقتی شار میشود جاری و آنرا در شارش نیز داریم چطور و چگونه سار نمیتواند گونه ساخته شده از شار باشد ؟ مگر جار زدن نشان از روان سازی کلامی ندارد که شار و سار نداشته باشد؟ چگونه جار را پذیرفتید اما مجری / اجرا را نمیتوانید بپذیرید که همه اینها از یکریشه امده اند و به روان سازی و جریان سازی اشاره دارند / چطور جریان عربیست اما شریان فارسی؟؟؟ مگر شریان از شُر نیامده؟؟؟؟ و مگر همین شُر از سُر نیامده؟؟؟
... [مشاهده متن کامل]
مگر از همین شُر / شعر نیامده = جاری شده و روان شده ) مگر سروده از س رود نیامده ؟؟؟ مگر سروش از خروش نیامده ؟؟؟ که هر دو یعنی جاری شده یکی در الهام و دیگری در صدا ؛ ایا از خروش خروس ( مرغی که صدایی از خود می سراید ) نیامده ؟؟ مگر سراییدن از سُر آییدن نیامده و میبینید چطور سُر همان شُر بوده؟؟؟
مگر از همین شُر اب شُر را نخواندیم که به آب جاری گفته شده ؛ ایا شراب همان آبی نیست که باعث پویایی و روان کاوی انسان میشود؟؟؟ آیا شراب = شر آب نبوده؟؟
آیا شعر همان شِر و ور نبوده یعنی جاری شده؟؟؟؟ آیا شاعر به کسی که چیزی از خود جاری و ساری میکند نبوده؟؟؟
مگر ما واژه سرشار را نداریم که به ما گفتند پُر / مالامال و . . . . . ایا سرشار نمی شود از سر حرکت کرده = یعنی چیزی که از سر و بالای آن چیزی جاری شود و نشان از پر شدن و سرشور کردن دارد؟
اینک سوال اینست آیا شار / سار نمیتوانید به شیر / سیر دگریده باشد و از آن برای فرایافت ( مفاهیم ) دیگر بهره برده باشند؟؟
وقتی گپ و گفت از جاری شدن و حرکت باشد بیشک شیر / سیر را برای حرکت بکار بردند و در سیر و گذر آنرا میبینیم / سیار و سیاره و . . . . . شاخه های عربی طور از سیر / شیر میباشند.
در پاسخ به دوستی که گفتند سیاره از ساری آمده یعنی گردان بگذارید بهتر این موضوع رو باز کنم
واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / شیر ( شیر آب ) / ساری و . . . . . . همگی از شار و سار آمده اند و شار و سار یعنی جاری و متحرک از همینرو بعدها در اربی به شارع خیابان گفتند چون مکانی برای رفت و آمد بوده و مشروع / شروع ( حرکت آعازین ) / شارع ( آنچه که بر ما جاری ساختند بعنوان قانون ) / شرع ( جاری ساخته شده از مشتقات آن می باشند
... [مشاهده متن کامل]
همچنین پس از ساری و شاری عرب ها آنرا به جاری تبدیل کردند و مجری / اجرا و . . . . را از آن ساختند که همگی به شار بودن و حرکت داشتن اشاره دارد و اینگونه بود از سار - > سیر ( حرکت ) ساخته شد که آنهم در سیاره / سیار و . . . . . بکار رفت و ههمه این واژه ها به متحرک بودن و ساری و جاری بودن اشاره دارد
پس ساری / شاری / جاری / سیر / شیر ( آّب ) و . . . . . همه از
سار / شار آمدند که در
آبشار / افشار / فشار ( بسیار جاری شده و جریان دار )
فشردن از گونه های بعدا ساخته شده از افشاریدن است یعنی جریان بیشتری دادن و بیشتر جاری و ساری ساختن
و . . . .
اکنون یافتیم که چرا سیاره همان سیر و گشت و گذر / متحرک و جاری شده می باشد که ریشه ایرانی داشته اما از مشتقات زبان عربی و وامدار یافته ایرانیست.
واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / شیر ( شیر آب ) / ساری و . . . . . . همگی از شار و سار آمده اند و شار و سار یعنی جاری و متحرک از همینرو بعدها در اربی به شارع خیابان گفتند چون مکانی برای رفت و آمد بوده و مشروع / شروع ( حرکت آعازین ) / شارع ( آنچه که بر ما جاری ساختند بعنوان قانون ) / شرع ( جاری ساخته شده از مشتقات آن می باشند
... [مشاهده متن کامل]
همچنین پس از ساری و شاری عرب ها آنرا به جاری تبدیل کردند و مجری / اجرا و . . . . را از آن ساختند که همگی به شار بودن و حرکت داشتن اشاره دارد و اینگونه بود از سار - > سیر ( حرکت ) ساخته شد که آنهم در سیاره / سیار و . . . . . بکار رفت و ههمه این واژه ها به متحرک بودن و ساری و جاری بودن اشاره دارد
پس ساری / شاری / جاری / سیر / شیر ( آّب ) و . . . . . همه از
سار / شار آمدند که در
آبشار / افشار / فشار ( بسیار جاری شده و جریان دار )
فشردن از گونه های بعدا ساخته شده از افشاریدن است یعنی جریان بیشتری دادن و بیشتر جاری و ساری ساختن
و . . . .
اکنون یافتیم که چرا سیاره همان سیر و گشت و گذر / متحرک و جاری شده می باشد که ریشه ایرانی داشته اما از مشتقات زبان عربی و وامدار یافته ایرانیست.
سیاره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
اُلوا olvā، ( دری، لغتنامه دهخدا ) ،
پنسره pansare ( سغدی: پنخره panxare ) ،
گراهه gerāhe ( سنسکریت: graha ) .
اُلوا olvā، ( دری، لغتنامه دهخدا ) ،
پنسره pansare ( سغدی: پنخره panxare ) ،
گراهه gerāhe ( سنسکریت: graha ) .
سیاره عربی نیست سیاره فارسیه ساره فارسیه ساره یا شهر ساری رو نگاه کنین ساره ینی گردان گول نخورین این ساره زمین
واژه سیاره
معادل ابجد 276
تعداد حروف 5
تلفظ sayyāre
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: سیّارَة، مؤنثِ سیّار، جمع: سَیّارات]
مختصات ( سَ یّ رَ یا رِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی sayyAre
... [مشاهده متن کامل]
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 276
تعداد حروف 5
تلفظ sayyāre
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: سیّارَة، مؤنثِ سیّار، جمع: سَیّارات]
مختصات ( سَ یّ رَ یا رِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی sayyAre
... [مشاهده متن کامل]
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
سار، یسیر، سَیراً، مَسیر، تَسییر، مَسیرة، مَسار. . .
قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین
قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین
قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة الذین من قبل کان اکثرهم مشرکین
... [مشاهده متن کامل]
أ فلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم دمّر الله علیهم و للکافرین امثالها
. . .
سُنّت الاهی وفقط مسئلهء وقت.
سیّارة: ماشین خودرو.
سیّارة: کوکب یسیر فی مَسار مُسیّر.
قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین
قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین
قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة الذین من قبل کان اکثرهم مشرکین
... [مشاهده متن کامل]
أ فلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم دمّر الله علیهم و للکافرین امثالها
. . .
سُنّت الاهی وفقط مسئلهء وقت.
سیّارة: ماشین خودرو.
سیّارة: کوکب یسیر فی مَسار مُسیّر.
فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی به ۳ زبان گوناگون :
🇬🇧 | 🇸🇦 | 🇮🇷
تیر | عُطَارِد | Mercury
ناهید | الزُّهَرَة | Venus
زمین | الأَرْض | Earth
بهرام | المِرِّیخ؛ الکوکب الأحمر | Mars
... [مشاهده متن کامل]
هُرمُز | المُشْتَرِی | Jupiter
کیوان | زُحَل | Saturn
آهوره | أورانوس | Uranus
نپتون | نبتون; الکوکب الأزرق | Neptune
پلوتون | بلوتو | Pluto
🇬🇧 | 🇸🇦 | 🇮🇷
تیر | عُطَارِد | Mercury
ناهید | الزُّهَرَة | Venus
زمین | الأَرْض | Earth
بهرام | المِرِّیخ؛ الکوکب الأحمر | Mars
... [مشاهده متن کامل]
هُرمُز | المُشْتَرِی | Jupiter
کیوان | زُحَل | Saturn
آهوره | أورانوس | Uranus
نپتون | نبتون; الکوکب الأزرق | Neptune
پلوتون | بلوتو | Pluto
سپهر گوی
پایگاه سید شهدا
خورگَرد،
گردنده به گرد خورشید ( هر خورشیدی )
گردنده به گرد خورشید ( هر خورشیدی )
لطفا ( ِ ) و ( َ ) و ( ُ ) رو مشخص کنید چرا هیچ کدومتون به این اهمیت نمیده
سیاره = هر چیز سیر کننده ای را سیاره گویند، چیزی که ثابت نیست
"هرباسپ" واژه کهن ایرانی برای سیاره عربی بوده است.
چرخنده، خورشیدگرد
بجای واژه های از ریشه عربی �سیّاره� و �کره�، کاربرد دو واژه و آمیخته واژه ی �چرخنده� و �خورشیدگَرد� که این یکی دانشورانه تر از آن یکی است را پیشنهاد می کنم. ( برگرفته از پی نوشت �نشانه ای باریک از هستی دریاچه و دریایی کم ژرفا در خورشیدگَرد بهرام�، ب. الف. بزرگمهر، ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۵ )
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/09/blog - post_66. html
بجای واژه های از ریشه عربی �سیّاره� و �کره�، کاربرد دو واژه و آمیخته واژه ی �چرخنده� و �خورشیدگَرد� که این یکی دانشورانه تر از آن یکی است را پیشنهاد می کنم. ( برگرفته از پی نوشت �نشانه ای باریک از هستی دریاچه و دریایی کم ژرفا در خورشیدگَرد بهرام�، ب. الف. بزرگمهر، ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۵ )
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/09/blog - post_66. html
ستاره، کوکب، کاروان، قافله، کره
دکتر کزازی واژه ی " ستاره ی جنبان " را در نوشته های خود به جای واژه ی " سیاره " بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 224. )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 224. )
خورشیدگَرد
آماج سخن، تنها چرخندگان بِگِرد خورشید خودمان نیست که بیشمار خورشیدهای کهکشان های گوناگونی که چرخندگانی پیرامون خود دارند را نیز دربرمی گیرد.
آماج سخن، تنها چرخندگان بِگِرد خورشید خودمان نیست که بیشمار خورشیدهای کهکشان های گوناگونی که چرخندگانی پیرامون خود دارند را نیز دربرمی گیرد.
کره
ماشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)